کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشعه
لغتنامه دهخدا
اشعه . [ اَ ش ِع ْ ع َ ] (ع اِ) ج ِ شعاع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شعاع شود. || اشعه درحکمت اشراق که پیروان آن هر چیز را به نور و ظلمت تقسیم میکنند و به انوار الهی و نور انوار قائلند، بسیار متداول است ، چون : اشعه ٔ نوری ، اشعه ٔ انوار...
-
واژههای مشابه
-
اشعه ٔ وسطی
لغتنامه دهخدا
اشعه ٔ وسطی . [ اَ ش ِع ْ ع َ / ع ِی ِ وُ طا ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) در تداول گیاه شناسی ، بر سلولهای پارانشمی که در فواصل دو دسته ٔ چوبی و آبکشی قرار گرفته اند، اطلاق شود. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 288 و 310 شود.
-
اشعه ٔ ماوراء بنفش
لغتنامه دهخدا
اشعه ٔ ماوراء بنفش . [ اَ ش ِع ْ ع َ / ع ِ ی ِ وَ ءِ ب َ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منبع طبیعی اشعه ٔ ماوراء بنفش آفتاب است . امواج اشعه ٔ ماوراء بنفش کوتاهتر از امواج اشعه ٔ نورانی آفتاب اند و اگر اشعه ٔ آفتاب را با عبور دادن از منشور (پریسم ) تج...
-
اشعه ٔ ماوراء قرمز
لغتنامه دهخدا
اشعه ٔ ماوراء قرمز. [ اَ ش ِع ْ ع َ / ع ِ ی ِ وَ ءِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منبع اشعه ٔ ماوراء قرمز آفتاب قوس الکتریکی و لامپهای الکتریکی است . امواج اشعه ٔماوراء قرمز بلندتر از امواج اشعه ٔ نورانی آفتاب بوده و اگر اشعه ٔ آفتاب را از منشوری...
-
واژههای همآوا
-
اشاح
لغتنامه دهخدا
اشاح . [ اِ ] (ع اِ) وشاح . (منتهی الارب ). حمائل . حمیل . (منتهی الارب ). حمیل مروارید و جز آن . آنچه در بر افکنند. (مهذب الاسماء). حمایل و زیور که زنان در گردن اندازند. حمایل مرصع بزیور که زنان در بر اندازند.
-
جستوجو در متن
-
رادیوگراف
لغتنامه دهخدا
رادیوگراف . [ ی ُ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) تصویری که از تابیدن اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » بدرون اجسام و اعضای کدر بر روی صفحه ٔ حساس پیدا میشود.
-
رادیوگرافی
لغتنامه دهخدا
رادیوگرافی . [ ی ُ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) عمل عکس برداری با اشعه ٔ مجهول .
-
رادیوسکپی
لغتنامه دهخدا
رادیوسکپی . [ ی ُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) مشاهده ٔ مستقیم درون اجسام کدر بکمک اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » که بدرون آن تابانیده میشود . پرتوبینی . از این کار در پزشگی به منظور تشخیص بیماری و پیشگیری های بیماریها استفاده میشود.
-
رادیولژی
لغتنامه دهخدا
رادیولژی . [ ی ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) یا پرتوشناسی دانش شناسایی پرتو مجهول یا اشعه ٔ ایکس و استفاده از آن برای امور پزشگی و درمان بیماریها. علم استفاده از اشعه ٔ مجهول برای معالجه و تشخیص ناخوشی .
-
رنتگن
لغتنامه دهخدا
رنتگن . [ رُ گ ِ ] (اِخ ) ویلهلم کنراد. دانشمند و فیزیک دان معروف آلمانی است که به سال 1845م . به دنیا آمد و به سال 1923 م . درگذشت . وی کاشف اشعه ٔ مجهول یا ریون ایکس است که بنام خود او اشعه ٔ رنتگن نیز نامیده می شود.
-
رادیوآکتیویته
لغتنامه دهخدا
رادیوآکتیویته . [ ی ُ تی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) اجسام رادیوآکتیو. در سال 1897 م . بکرل دانشمند فرانسوی ملاحظه نمود که چون املاحی از اورانیوم را در جعبه ٔ فلزی قرار دهیم با وجود آنکه با خارج ارتباطی ندارند املاح اورانیوم اشعه ای از خود بخارج میفرس...
-
پرتوبینی
لغتنامه دهخدا
پرتوبینی . [ پ َ ت َ / تُو ] (حامص مرکب ) رادیوسکپی . (فرهنگستان ). رؤیت درون جوارح آدمی با اشعه ٔ مجهول (ریون ایکس ) .