کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشربه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشربه
لغتنامه دهخدا
اشربه . [ اَ رِ ب َ ] (ع اِ) ج ِ شراب ، بمعنی هرچه از مایعات نوشیده شود یعنی محتاج به جویدن نباشد، خواه حرام باشد و خواه حلال و فقیهان آنرا به آشامیدنیهائی که به اجماع یا برحسب اختلاف حرام شده است ، اختصاص داده اند. (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجا...
-
جستوجو در متن
-
اطر
لغتنامه دهخدا
اطر. [ ] (اِخ ) نام کتابی هندی در اشربه که بعربی نقل شده است . (فهرست ابن الندیم ).
-
ثبوتی
لغتنامه دهخدا
ثبوتی . [ ث ُ ](اِخ ) شاعری است و او را دیوانی است بترکی وی اشربه و معاجین در بازار قرامان قسطنطنیه میفروخته است .
-
یلاق
لغتنامه دهخدا
یلاق . [ی َ ] (ترکی ، اِ) سفال شکسته ای که در آن به سگ و گربه آب و خوراک دهند. (ناظم الاطباء). سفال شکسته را گویند که در آن اطعمه و اشربه به سگ و گربه دهند. (برهان ) (آنندراج ). || یلاغ . رجوع به یلاغ شود.
-
دیلم
لغتنامه دهخدا
دیلم . [ دَ ل َ ] (اِخ ) ابن فیروز یا فیروزبن دیلم صحابی و آن غیرفیروز دیلمی قائل اسود عنسی است . (منتهی الارب ). گویند او دیلم بن هوشع صحابی ساکن مصر و فقط یک حدیث در اشربه روایت کرده است . (از تاج العروس ).
-
سؤر
لغتنامه دهخدا
سؤر.[ س ُءْرْ ] (ع اِ) نیم خورده و پس مانده ٔ اطعمه و اشربه . (برهان ). بقیه ٔ چیزی و پس خورده . (منتهی الارب ). نیم خورده و پس خورده . (غیاث ). نیم خورده . (جهانگیری ).
-
جابر
لغتنامه دهخدا
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبیدالعبدی . احادیث وی از حضرت رسول (ص ) در باب اشربه است و جز پسرش کسی از او روایت نکرده است . ابن ابی حاتم از پدرش نقل میکند که گفت او اهل بحرین بوده و یکی از کسانی است که از بحرین بخدمت رسول (ص ) آمد و عبداﷲ پسرش از او روا...
-
غسان
لغتنامه دهخدا
غسان . [ غ َس ْ سا ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن محمدبن یوسف عبدی ، معروف به غسان بن ابی غسان ، مکنی به ابوعبداﷲ. او خطیب بود. (لسان المیزان ج 5 ص 218). پدر یحیی بن غسان است و در وفد عبدالقیس نزد پیغامبر آمد. اسناد حدیث وی درباره ٔ اشربه و اوعیه مضطرب است ...
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) رضی الدین خوانساری . محمدبن آقا حسین خوانساری برادر کهترآقا جمال خوانساری متوفای 1125 هَ . ق . که پیش از او در جوانی درگذشت و هر دو برادر مسمی به محمد بوده اند. از تألیفات او کتاب المائدةالسماویة است در اطعمه و ا...
-
ساز نوروز
لغتنامه دهخدا
ساز نوروز. [ زِن َ / ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ساختگی و اسباب نوروز. (رشیدی ). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). ساز نوروزی . || نام لحن دوم است از سی لحن باربد . (برهان ) (رشیدی ) (شع...
-
اطعمه
لغتنامه دهخدا
اطعمه . [ اَ ع ِ م َ ] (ع اِ) ج ِ طعام ،خوردنی و گندم . (آنندراج ). ج ِ طعام . (غیاث ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهار). ج ، اطعمات . طعامها و خورشها. (ناظم الاطباء). رجوع به طعام و اطعمات شود.- اطعمه و اشربه ؛ مأکولات و مشروبات . (ناظم الاطباء...
-
ماول
لغتنامه دهخدا
ماول . [ ] (اِخ ) ابن شراره مکنی به ابوالخیر. طبیبی نصرانی از اهالی حلب بود که در ادب نیز دست داشت و از مقربان درگاه و کاتب معزالدوله ثمال بن صالح کلابی حاکم حلب بود و چون سلجوقیان بر عراق و شام چیره شدند به حاکم سلجوقی حلب تقرب جست و سپس به انطاکیه ...
-
ابن مسیحی
لغتنامه دهخدا
ابن مسیحی . [ اِ ن ُ م َ ](اِخ ) ابونصر سعیدبن ابی الخیربن عیسی بن المسیحی البغدادی . به سال 598 هَ .ق . آنگاه که ناصر خلیفه را حصاة مثانه رنج میداد اطباء اخراج آنرا بعمل ، ناگزیر دیدند و جراحی به نام ابن عکاشه را بدین کار نامزد کردند. او گفت مرا است...
-
طالب بن عبدا
لغتنامه دهخدا
طالب بن عبدا. [ ل ِ بِب ْ ن ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ازدی گوید: حدیث او قابل اعتماد نیست آنگاه سلسله ٔ حدیث او را از طریق ابوکریب بدین سان روایت کرده است : موسی بن طالب بن عبداﷲ ما را خبر داد (وی گفت ) پدرم از عطا و او از میسرة واو درباره ٔ علی رضی ا...