کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشترمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشترمور
لغتنامه دهخدا
اشترمور. [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) شترمور. گویند جانوری است مانند مور لیکن برابر بگوسفندی باشد و بعضی گویند به بزرگی بز کوهی میباشد و در جنگلهای مغرب بسیار است . (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ) (فرهنگ نظام ). و در لغت نامه ٔ دیگری ذیل اشترمورد آمده است :...
-
جستوجو در متن
-
اشترمورد
لغتنامه دهخدا
اشترمورد. [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) رجوع به اشترمور شود.
-
شترمور
لغتنامه دهخدا
شترمور. [ ش ُت ُ ] (اِ مرکب ) اشترمور. گویند در جنگلی از جنگلهای مغرب زمین درختی هست که برگهای آن کار اکسیر میکند ودر آن جنگل مورچه نیز میباشد به بزرگی بزغاله ٔ بزرگی و گوساله ٔ کوچکی ، کسی که بدان جنگل درآید مورچگان بدو آویزند و در یک لحظه پاره پاره...