کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتال
لغتنامه دهخدا
اشتال . [ اِ ] (اِخ ) گئورگ ارنست . از اطبا و شیمی دانان مشهور آلمان است . در 1660 م . در شهرک آنسباخ تولد یافته و در سنه ٔ 1734 م . در برلن درگذشته است . کتابهای بسیار درباره ٔ طب و کیمیا و حکمت و فلسفه و زبان لاتن نوشته است . بیشتر شهرت و آوازه ٔ و...
-
واژههای مشابه
-
اشتال آلمانی
لغتنامه دهخدا
اشتال آلمانی . [ اِ ل ِ آ ] (اِخ ) برحسب نوشته ٔ مرحوم قزوینی وی رئیس پستخانه ٔ ایران بوده و در سال 1896 م . نقشه ٔ بسیار متقن و دقیقی برای ایران رسم کرده و در شهر گوتا (آلمان ) آنرا بطبع رسانیده است . رجوع به شدالازار حاشیه ٔ ص 191 شود.
-
جستوجو در متن
-
استاهل
لغتنامه دهخدا
استاهل . [ اِ ] (اِخ ) رجوع به اشتال شود.
-
بامسر
لغتنامه دهخدا
بامسر. [ س َ] (اِخ ) نام کوهی از کوهستانهای لاریجان که در نقشه ٔاشتال و دمورگان مندرج است . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 209).
-
طب
لغتنامه دهخدا
طب . [ طِب ب ] (ع اِ) شهوت . خواهانی تن . || شأن . حال مرد. دَهر. خُوی . عادت . یقال : ماذاک بطبی ؛ ای بدهری و عادتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سحر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جادوئی . (منتهی الارب ). || (مص ) علاج کردن . دارو کردن . علاج جسم و...