کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشبیلیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشبیلیة
لغتنامه دهخدا
اشبیلیة. [ اِ ی َ ] (اِخ ) سویلا . سویل . شهری بزرگ در اسپانیا. یاقوت گوید امروز در اندلس بزرگتر از آن شهری نیست و حِمْص نیز نامیده میشود و پایتخت حکومت اندلس آنجاست و بنی عباد آنجا مقر داشتند و بعلت اقامت ایشان در شهر مذکور، قرطبة خراب شد و عمل آن م...
-
جستوجو در متن
-
فحص
لغتنامه دهخدا
فحص .[ ف َ ] (اِخ ) اقلیمی در اشبیلیه . (معجم البلدان ).
-
اشبیلی
لغتنامه دهخدا
اشبیلی .[ اِ ] (ص نسبی ) منسوب است به اشبیلیه . (سمعانی ).
-
طیسانیة
لغتنامه دهخدا
طیسانیة. [ طَ نی ی َ ] (اِخ ) شهری است به اشبیلیه . (منتهی الارب ). از شهرهای اندلس و از اعمال اشبیلیه محسوبست .(معجم البلدان ). و رجوع به ص 65 روضات الجنات شود.
-
پیلاس
لغتنامه دهخدا
پیلاس . (اِخ ) قصبه ای است در خطه ٔ اندلس از اسپانیا، در ایالت اشبیلیه . واقع در 30 هزارگزی جنوب غربی شهر اشبیلیه . آنجا بنا به روایتی میهن موریلو یکی از بزرگترین نقاشان اسپانیاست . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
لپز
لغتنامه دهخدا
لپز. [ ل ُ پ ِ ] (اِخ ) ژُزِف . نقاشی اسپانیولی مولد اشبیلیه در حدود 1650م . وی شاگرد موریلو بود. || کریستف لپز، مولد اشبیلیه و متوفی بسال 1730 م . پسر صاحب ترجمه است .
-
ظافر
لغتنامه دهخدا
ظافر. [ ف ِ ] (اِخ )(الَ ...) محمدبن اسماعیل قاضی اشبیلیه . رجوع به ابوالقاسم محمد المعتمدعلی اﷲبن ابی عمرو عباد... شود.
-
طریانة
لغتنامه دهخدا
طریانة. [ طِ ن َ ] (اِخ ) یکی از بلاد اشبیلیه است . (معجم البلدان ). و رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 219 شود.
-
طریق لورة
لغتنامه دهخدا
طریق لورة. [ طَ ق ُ رَ ] (اِخ ) نام جاده ای است بین اشبیلیه و قرطبه . (الحلل السندسیه ج 1 ص 134).
-
طریق الوادی
لغتنامه دهخدا
طریق الوادی . [ طَ قُل ْ ] (اِخ ) جاده ای است بین اشبیلیه و قرطبه . (الحلل السندسیه ج 1 ص 134).
-
شرفی
لغتنامه دهخدا
شرفی . [ ش َ رَ] (اِخ ) یاقوت بن عبداﷲ... موصلی . کاتب است و منسوب به شرف که موضعی است به اشبیلیة. (از منتهی الارب ).
-
قلعه جابر
لغتنامه دهخدا
قلعه جابر. [ق َ ع َ ب ِ ] (اِخ ) جایی است در اشبیلیه ٔ اندلس . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 244 و اسپانی و اسپانیا شود.
-
قطرسانیه
لغتنامه دهخدا
قطرسانیه . [ ق َ رَ ی َ ] (اِخ ) شهری است از توابع اشبیلیه در اندلس . (معجم البلدان ).
-
لاس کازاس
لغتنامه دهخدا
لاس کازاس . (اِخ ) بارتلمه . کشیش بزرگ اسپانیولی . مولد اشبیلیة (1476 -1566 م .).