کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشاح
لغتنامه دهخدا
اشاح . [ اِ ] (ع اِ) وشاح . (منتهی الارب ). حمائل . حمیل . (منتهی الارب ). حمیل مروارید و جز آن . آنچه در بر افکنند. (مهذب الاسماء). حمایل و زیور که زنان در گردن اندازند. حمایل مرصع بزیور که زنان در بر اندازند.
-
واژههای همآوا
-
اشعه
لغتنامه دهخدا
اشعه . [ اَ ش ِع ْ ع َ ] (ع اِ) ج ِ شعاع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شعاع شود. || اشعه درحکمت اشراق که پیروان آن هر چیز را به نور و ظلمت تقسیم میکنند و به انوار الهی و نور انوار قائلند، بسیار متداول است ، چون : اشعه ٔ نوری ، اشعه ٔ انوار...
-
جستوجو در متن
-
اشاحة
لغتنامه دهخدا
اشاحة. [ اِ ح َ ] (ع مص ) گیاه شیح رویانیدن (چنانکه زمین ): اشاحت الارض . (منتهی الارب ) . || پرهیز کردن . (منتهی الارب ). پرهیزیدن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). حذر کردن . || جد کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). کوشیدن در امری . کوشش کردن...
-
وشاح
لغتنامه دهخدا
وشاح .[ وُ / وِ ] (ع اِ) اِشاح . حمیل یعنی دو رشته ٔ منظوم از مروارید و جواهر مختلف الالوان که بر یکدیگر پیچیده زنان از گردن تا زیر بغل آویزند، یا آن دوالی است پهن مرصع به جواهر رنگارنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حمایل...
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [اَل ْ لاه ] (اِخ ) خدای سزای پرستش . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ). علم است برای ذات واجب الوجود. (متن اللغة). نام خداوند تبارک و تعالی . اصل این کلمه الاه (اله ) بود، الف و لام تعریف بدان درآمد و همزه بجهت تخفیف افتاد و «اﷲ» گردید....