کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسیون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسیون
لغتنامه دهخدا
اسیون . [ ] (اِخ ) ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیربن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم ، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمة. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167).
-
واژههای مشابه
-
آسیون
لغتنامه دهخدا
آسیون . [ وَ ] (ص ) آسیمه : گر نه عشقت کرد آسیون مرااز چه رو سرگشته و آسیونم ؟ منجیک .چه چیزی کاین همه آسیون از تست که بی تو زندگانی ّ من از تست ؟ فریدالدین عطار.و صاحب برهان بر وزن آبگون ضبط کرده وظاهراً غلط است ، یا صورتی دیگر از این کلمه است .
-
واژههای همآوا
-
آسیون
لغتنامه دهخدا
آسیون . [ وَ ] (ص ) آسیمه : گر نه عشقت کرد آسیون مرااز چه رو سرگشته و آسیونم ؟ منجیک .چه چیزی کاین همه آسیون از تست که بی تو زندگانی ّ من از تست ؟ فریدالدین عطار.و صاحب برهان بر وزن آبگون ضبط کرده وظاهراً غلط است ، یا صورتی دیگر از این کلمه است .
-
جستوجو در متن
-
آسیمه
لغتنامه دهخدا
آسیمه . [ م َ / م ِ] (ص ) مضطرب . مشوش . پریشان خاطر. آشفته : بدان تن در آسیمه گردد روان سپه چون بود شاد بی پهلوان . فردوسی .به ره گیو را دید [ دستان ] پژمرده روی همی آمد آسیمه و پوی پوی . فردوسی .بگفت این وبرخاست و در خیمه شدجهانی ز گفتارش آسیمه شد....