کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکیواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واره
لغتنامه دهخدا
واره . [ رَ / رِ ] (پسوند) وار. شبه . مانند. نظیر. (آنندراج ). در کلمات فغواره ، گاهواره ، ماهواره : بدان طفل مانم که هنگام خواب به گهواره ٔ خوابش آید شتاب . نظامی . || پسوند آلت مانند گوشواره ، دستواره . (از یادداشت مؤلف ). || پسوند مکان مانند چراغ...
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اَ ] (اِخ ) یکی از طوایف ساکن آمل . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 36).
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اَ ] (ترکی ، ص ) قدیم . || کهنه . مندرس : آن پسر پاره دوز شب همه شب تا بروزبانگ کند چون خروز اسکی بابوش کیمده وار.مولوی .
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اِ ] (اِخ ) رجوع باسکیا شود.
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) آلت چوبین برای سریدن روی برف . پاچله .
-
واره دادن
لغتنامه دهخدا
واره دادن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) (... شیر) به نوبت دادن شیر به هم . رسم است در بعضی نقاط که همه ٔ آنان که شیر اندک دارند به نوبت آنچه را که در یک روز از گوسفندان یا گاوان آن نقطه به دست می آید به یک تن دهند و پس از چندی به دیگری و به همین ترتیب ...
-
آبمال واره
لغتنامه دهخدا
آبمال واره . [ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای و آن مرکز بلوک پایین ولایت مشهد خراسان است .
-
ده واره
لغتنامه دهخدا
ده واره . [ دِه ْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کاری که همه ٔ مردم ده با هم انجام دهند چون حفر جوی و ساختن بنایی . (یادداشت مؤلف ). || وجهی که همه می پردازند. (در لهجه ٔ بختیاری ) (یادداشت مؤلف ).
-
اسکی آنطالیه
لغتنامه دهخدا
اسکی آنطالیه . [ اَلی ی َ ] (اِخ ) (آنطالیای قدیم ) قریه ای است در سنجاق تکه از ولایت قونیه ، در قریب 30 هزارگزی مشرق شهر آنطالیا که بقضای آنطالیه ملحق گشته ، و در جهت مغربی از مصب ّ رود کوپری صوئی واقع است . این قریه در کنار خرابه های شهر قدیم سیدا ...
-
اسکی استانبول
لغتنامه دهخدا
اسکی استانبول . [ اَ اِ تام ْ ] (اِخ ) (استانبول کهنه ) قریه ٔ کوچکی است واقع در ساحل دریا، در جنوب شرقی جزیره ٔبوزجه در قضای آیواجق سنجاق بیغا، در نزدیکی آن خرابه ٔ شهر قدیمی «الکساندریا تروآس » دیده میشود. آنگاه که این شهر آبادان بوده بندر معموری ن...
-
اسکی بابا
لغتنامه دهخدا
اسکی بابا. [ اَ ] (اِخ ) بابااسکی (بابای عتیق ). قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق قرق کلیسا از ولایت ادرنه ، در 30 هزارگزی جنوب قرق کلیسا و قریب 50 هزارگزی جنوب شرقی ادرنه ، در ساحل راست ، یعنی در کنار غربی نهر بیوک دره از توابع شط ارکنه . (از قاموس ال...
-
اسکی بغداد
لغتنامه دهخدا
اسکی بغداد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) (بغداد کهنه ) خرابه ایست در مشرق و ساحل یسار دجله از ولایت و سنجاق بغداد در یکساعت ونیمی شمال سامره و چهارساعتی جنوب شرقی تکریت ، دارای آثار عتیقه .
-
اسکی جمعه
لغتنامه دهخدا
اسکی جمعه . [ اَ ج ُ ع َ ] (اِخ ) (جمعه ٔ عتیق ) قصبه ایست مرکز دائره ای از دوائر بیستگانه ٔ بلغارستان در 30 هزارگزی مغرب شمنی ، و در 37 هزارگزی جنوب هزار گراد در حدود روم ایلی شرقی یعنی قریب به 40 هزارگزی شمال عقبه ٔ بالکان درمحلی منبت و حاصلخیز در ...
-
اسکی حصار
لغتنامه دهخدا
اسکی حصار. [ اَ ح ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است در سنجاق منتشاء از ولایت آیدین در 30 هزارگزی شمال غربی موغله و در ساحل یکی از انهار فرعی شط مندرس . این شهرک بر روی ویرانه های شهر قدیم موسوم باستراتونیکیا واقع و گرداگرد وی رشته ٔ خرابه های محتوی بر ستون...
-
اسکی زاغره
لغتنامه دهخدا
اسکی زاغره . [ اَ رَ ] (اِخ ) (بزبان بلغاری : شلسنیک ) شهر و مرکز قضائی است در ایالت روم ایلی شرقی در 80 هزارگزی شمال شرقی فلبه در محلی که 400 گز ارتفاع دارد و در کنار جلگه ٔ بسیار دلکشی واقع است . اراضی گرداگرد آن بسیار منبت و حاصلخیز و هوای وی سالم...