کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکن
لغتنامه دهخدا
اسکن . [ ] (اِ) بهندی اسم بهمن ابیض است .
-
اسکن
لغتنامه دهخدا
اسکن . [ اِ ک ِ ] (اِ) در تداول مَشتی ها، اسکناس .
-
اسکن
لغتنامه دهخدا
اسکن .[ اَ ک َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سکون . آرمیده تر.
-
جستوجو در متن
-
مسفلة
لغتنامه دهخدا
مسفلة. [م َ ف َ ل َ ] (ع اِ) اسفل و قسمت پایین : أنا أسکن فی مَعلاة مکة و فلان فی مسفلتها. (از اقرب الموارد).
-
زادان
لغتنامه دهخدا
زادان . (اِخ ) سرسلسله ٔ زادانیان ، و در عصر رسول (ص ) حاکم جمعی از اعراب بود. مؤلف تاریخ گزیده آرد: وی در عهد رسول حاکم جمعی اعراب بود از امیرالمؤمنین علی (ع ) منشوری دارد که در آن چنین گفته : اسکن یا زادان بقزوین او عقلان . (تاریخ گزیده ص 846). و...
-
عطف
لغتنامه دهخدا
عطف . [ ع َ ] (ع مص ) میل کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مهربانی کردن بر کسی . (از منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از اقرب الموارد). || دوتا کردن . (از منتهی الارب ). به دو درآوردن . (المصادر زوزنی ) (دهار)...
-
هبوط
لغتنامه دهخدا
هبوط. [ هَُ ] (ع مص ) فرودآمدن از بالا. نازل شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). فرود آمدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). مقابل عروج . مقابل صعود. فروشدن . به زیر آمدن . || در نشیب و پستی واقع شدن . || به بدی درافتادن . ...
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) سفیان بن سعیدبن مسروق بن حبیب ثوری کوفی تابعی . صاحب تذکرة الاولیاء گوید: او را امیرالمؤمنین گفتندی هرگز خلافت ناکرده . نقل است که گفت ای اصحاب حدیث زکوة حدیث بدهید. گفتند حدیث را زکوة چیست ؟ گفت آنکه از 200 حدیث...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) خازن . عبداﷲبن احمد شاعر و مترسل شهیر اصفهانی . او از خواص صاحب بن عباد و برکشیدگان اوست . در ریعان شباب خازنی کتب خانه ٔ صاحب داشت . و بعلت زلتی ناشی از جهالت و کم تجربگی جوانی ، صفای لطف صاحب نسبت بدو بکدورت بد...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ . ق . متولد شده و در سنه ٔ 565 هَ . ق . وفات یافته است و معاصر محمدبن عبدالکریم شهرستانی ...
-
حاکم بامر ا
لغتنامه دهخدا
حاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْلاه ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن مستکفی باﷲ ابوالربیع سلیمان بن حاکم بامر اﷲ اول ابوالعباس احمدبن ابی علی حسن قبّی بن علی بن ابی بکربن خلیفة مسترشد باﷲبن مستظهر باﷲ عباسی ، مشهور به حاکم دوم . سیوطی گوید: چون حاکم بامر اﷲ ...