کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسوء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسوء
لغتنامه دهخدا
اسوء. [ اَ وَءْ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سوء. بدتر. بتر: در اسوء احوال ، باسوءاحوال ؛ در بدترین حالات . اسوءُالقول الافراط. || زشت تر. || (ص ) زشت . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
اثوا
لغتنامه دهخدا
اثوا. [ اَث ْ ] (اِخ ) موضعی است در شعر بنی عبدالقیس . (معجم البلدان ).
-
اصوع
لغتنامه دهخدا
اصوع . [ اَص ْ وُ ] (ع اِ) ج ِ صاع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ صاع ، و آن پیمانه ای است معروف که بر آن احکام مسلمانان از کفاره و فطره و جز آن دائر و جاری است . (آنندراج ). و رجوع به صاع شود.
-
اسوا
لغتنامه دهخدا
اسوا. [ اِ ] (اِخ ) کرسی کانتن اُب از ناحیت تروا، دارای 863 تن سکنه .
-
جستوجو در متن
-
ادیب ترک
لغتنامه دهخدا
ادیب ترک . [ اَ ب ِ ت ُ ] (اِخ ) شاعری است و از ابیات او در حدائق السحر بشاهد آمده است :تمنت سلیمی اَن اموت صبابةو اَهون شی ٔ عندنا ما تمنت .و نیز:ایا شمعاً یضی ٔ بلاانطفاءو یابدراً یلوح بلامحاق فانت البدر ما معنی انتقاصی و انت الشمع ما سبب احتراقی ....