کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسند
لغتنامه دهخدا
اسند. [ ] (اِخ ) از جبال مازندران : آب جرجان از جبال اسند مازندران از دره ٔ شهرک نو برمیخیزد. (نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی مقاله ٔ ثالثه چ بریل لیدن 1331 ص 214).
-
جستوجو در متن
-
شهرک نو
لغتنامه دهخدا
شهرک نو. [ ش َ رَ ک ِ ن َ / نُو ] (اِخ ) نام دره ای است که آب جرجان از جبال اسند مازندران برخاسته و از راه این دره به جرجان رسیده و ببحر خزر میریزد. (از نزهةالقلوب ص 214).
-
جرجان
لغتنامه دهخدا
جرجان . [ ج ُ ] (اِخ ) آب جرجان . نام رودخانه ای است که از جبال اسند مازندران از دره ٔ شهرک نو برمیخیزد و بر میدان سلطان درین گذشته بجرجان میرسد و به بحرخزر میریزد. رجوع بنزهة القلوب ج 3 ص 214 شود.
-
قیزملک
لغتنامه دهخدا
قیزملک . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ گرجستان ، زنی که پادشاه تمامت گرج بود. (تاریخ جهانگشاج 1 پاورقی ص 212 و ج 2 ص 160). گویند که چون به ابوبکر رضی اﷲ عنه خبر رسید که شه عجم زنی است ، گفت : ذل من اسند امره الی امراءة. (همان کتاب ج 2 ص 161).
-
اسناد
لغتنامه دهخدا
اسناد. [ اِ ] (ع مص ) نسبت کردن به . بازخواندن به . بستن به : مدار باکرمش بیم از گنه مخلص دگر به خویشتن اسناد این گناه مده . مخلص کاشی . || منسوب کردن حدیث به کسی . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). برداشتن سخن به گوینده ٔ وی . (منتهی الارب ). پیو...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت حطیم . از زوجات پیغمبر(ص ) اما پیش از ملاقات چون شنید که برص دارد وی را طلاق داد. (تاریخ گزیده ص 161). صاحب الاصابة آرد: لیلی بنت الحطیم بن عدی بن عمروبن سوادبن ظفر الانصاریة الاوسیة ثم الظفریة. استدرکها ابوعلی الحیانی عل...
-
لیث
لغتنامه دهخدا
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد، مکنی به ابی الحارث . از اصحاب مالک بن انس و از رواة او. او راست : کتاب التاریخ و کتاب مسائل فقه . وی از معاویةبن صالح و عبدالعزیزبن ابی سلمة و اباالنضر روایت کند. و به روزگار هارون الرشید درگذشته است . ابن جوزی در سیرة ع...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن ثابت بن احمدبن مهدی الخطیب . مکنی به ابوبکر و معروف به خطیب بغدادی . او خطیبی حافظ و یکی از مشاهیر ائمه ٔ ادب و بسیار تصنیف و از متبرزین حفاظ است و دیوان محدثین بوی ختم شده است و او از شیوخ عصر خویش به بغداد و بصره ...
-
استعارة
لغتنامه دهخدا
استعارة. [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استعارت . بعاریت خواستن چیزی را. (منتهی الارب ). عاریت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها شدن . انفراد. یقال : استعور؛ اذا انفرد. (منتهی الارب ). || دست بدست گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ). || استعارة ادعاء معنی ا...