کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسنات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسنات
لغتنامه دهخدا
اسنات . [ ] (اِخ ) محبوبه ٔ نیت و او زوجه ٔ یوسف و دختر فوطی فارع کاهن آون بود، و آون قصبه ایست در مصر. (سفر پیدایش 41: 45 و 46: 20). (قاموس کتاب مقدس ).
-
اسنات
لغتنامه دهخدا
اسنات . [ اِ ] (ع مص ) در قحطسالی شدن . (زوزنی ). در سال قحط درآمدن . اِستان . اجداب . در تنگ سال افتادن . به قحط افتادن : اَسنت القوم . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
اصنات
لغتنامه دهخدا
اصنات . [ اِ ] (ع مص ) استوار و محکم کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء).
-
اسناط
لغتنامه دهخدا
اسناط. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سناط، بمعنی کوسه که او را ریش نباشد، یا مرد سبک ریش در رخسار، یا آنکه ریش بر زنخ او باشد نه بر عارض .
-
جستوجو در متن
-
استان
لغتنامه دهخدا
استان . [ اِ ] (ع مص ) بسال قحط درآمدن . در سال قحط درآمدن . (منتهی الارب ). اِسنات . اِجداب .
-
اجداب
لغتنامه دهخدا
اجداب . [ اِ ] (ع مص ) بی بر شدن زمین . (تاج المصادر) (زوزنی ). خشک و بی نبات گردیدن (مکان ). (منتهی الارب ). || زمین را خشک و بی نبات یافتن . (منتهی الارب ). || بی باران گشتن هوا. بی باران شدن ابر. (زوزنی ). || باقحط شدن (قوم ). (منتهی الارب ). بقحط...