کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ ] (اِخ ) ابومعمربن ابی سعیدبن ابی بکر. وی شرف نفس را با شرف طبع و کرم ادب را با کرم نسب جمع داشت و در فقه مستولی و در شعر نیکوتصرف بود چندانکه صاحب بن عباد در وصف قصیده ای که ازو رسیده بود فصلی به پدر او ابوسعید نوشت و نسخه ٔ آن این ا...
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن اسماعیل . حافظ. از مردم گرگان . متوفی بسال 371 هَ . ق . او راست : مستخرج . و معجم . و مسند در حدیث . (اعلام زرکلی ج 1 ص 30).
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان اسلام آباد غرب . 7000 گزی شمال باختری جوزر، کنار شوسه ٔ اسلام آباد غرب به ایلام . دشت . سردسیر. سکنه 250 تن . شیعه . زبان : کردی ، فارسی . آب از رودخانه ٔ گنگر. محصول : غلات ، برنج ، توتو...
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ ] (اِخ ) محدث است . رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 1351 ص 49، 69 و 275 شود.
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ ] (اِخ ) یا اسماعیل نام انگشتری زمردین مشهور. ابوریحان در الجماهر آرد: «و وهب [المهدی ] للرشید الخاتم المعروف باسماعیل من زمردة لم یر مثلها و فیها ثقبة و طلب لها سنین ما یشابها لیسدتلک الثقبة به حتی وجده بعد حین و عمل ما یهندم فیها و ...
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ] (اِخ ) احمدبن محمدبن اسماعیل بن اسحاق بن ابراهیم بن اسرائیل بن فشاخر افرخشی بخارائی مکنی به ابوبکر. ازمردم بخارا و از قریه ٔ افرخش که آنرا فرخش نیز مینامیدند و بچهارفرسنگی بخارا بود. او پیشوای دانشمندان عصر خویش و به اسماعیلی معروف ب...
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [اِ ] (اِخ ) رجوع به حسن بن صباح و اعلام زرکلی شود.
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی .[ اِ ] (اِخ ) او راست : کتاب الصحابة. (کشف الظنون ).
-
واژههای مشابه
-
علی اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
علی اسماعیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن سلیمان یمنی بکیلی تمیمی زیدی اسماعیلی ، ملقّب به حیدرة. رجوع به علی بکیلی شود.
-
علاءالدین اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین اسماعیلی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ اِ ] (اِخ ) حاکم قلعه ٔ الموت . رجوع به علاءالدین محمد شود.
-
شیخ اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
شیخ اسماعیلی . [ ش َ اِ ] (اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران است که تقریباً 400 نفر میشوندو در ییلاق محال اسفندآباد، قشلاق گرمسیرات لرستان ، وذهاب سکنی دارند و در عهد فتحعلیشاه به ایران آمده اند. (یادداشت مؤلف ) (جغرافیای سیاسی کیهان ص 59).
-
ابوبکر اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
ابوبکر اسماعیلی . [ اَ بو ب َ رِ اِ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر فقهاء شافعی . او راست ارجوزه ای در فقه . و او پدرزن ابوعبداﷲ محمدبن حسن استرآبادی معروف به خَتَن است .
-
جستوجو در متن
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن فهدبن عبدالعزیز الثانی . شیخ است اسماعیلی را.