کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسلات
لغتنامه دهخدا
اسلات . [ اَ س َ ] (ع اِ) ج ِ اَسَلة.
-
واژههای همآوا
-
اثلات
لغتنامه دهخدا
اثلات . [ اَ ث َ ] (ع اِ) ج ِ اَثلة.
-
اصلات
لغتنامه دهخدا
اصلات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صَلْت . (منتهی الارب ). رجوع به صلت شود. || ج ِ صُلْت ، بمعنی کارد بزرگ . (قطر المحیط) (از المنجد).
-
اصلات
لغتنامه دهخدا
اصلات . [ اِ ] (ع ص ) مرد دلاور و کاربُردر نیازمندیها و آماده برای انجام دادن آنها. (از قطر المحیط). اِصلیت . اَصلتی . صَلت . صلتان . مِصْلَت . مصلات . منصلت . (قطر المحیط) (المنجد). و رجوع به لغات مذکور و المنجد و قطر المحیط و اقرب الموارد شود.
-
اصلات
لغتنامه دهخدا
اصلات .[ اِ ] (ع مص ) شمشیر آویختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از نیام برکشیدن شمشیر. (تاج المصادر بیهقی ). تیغاز نیام برکشیدن . (از قطر المحیط). شمشیر از نیام بازکشیدن . (از المنجد). شمشیر از غلاف بدر کشیدن . شمشیر برکشیدن . شمشیر از نیام بیرون کشی...
-
جستوجو در متن
-
اسلة
لغتنامه دهخدا
اسلة. [ اَ س َ ل َ ] (ع اِ) یک اَسَل . || هر نبات راست که کجی نداشته باشد. || اَسله ٔ زبان ؛ طرَف زبان . باریکی زبان . طرف نازک زبان . سر زبان . (مهذب الاسماء). اسله ٔ لسان .و ازین کلمه است حروف اسلیه . ج ، اَسَلات . || سر مرفق . || سرنیزه . || اسله ...