کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسطیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسطیر
لغتنامه دهخدا
اسطیر. [ اِ ] (ع اِ) سخن پریشان و بیهوده . اسطور. اسطورة. || افسانه . ج ، اساطیر.
-
واژههای مشابه
-
اسطیر اطیقوس
لغتنامه دهخدا
اسطیر اطیقوس . [ اَ اَ ] (معرب ، اِ مرکب ) بوبونیون . حالبی . قبسطالة. و ابوعلی در قانون آن را «اسطاروس اطیقوس » آورده و گوید: هو الدواء المعروف بالحالبی ، فیه ادنی تبرید و لیس فیه قبض . قوته قوة محللة مع تبرید الاورام و البثور. نافعمن اورام الحالب ض...
-
واژههای همآوا
-
استیر
لغتنامه دهخدا
استیر. [ اَ / اِ ] (اِ) مقداری باشد معین و آن شش درم و نیم است . (برهان ). وزنی باشد معادل شش درم و نیم که چهار مثقال و نیم بود. (رشیدی ). ستیر. (لغت فرس اسدی ). استار. رجوع به استار و ستیر شود : گر خاک بدان دست یک استیر بگیردگوگرد کند سرخ همه وادی و...
-
استیر
لغتنامه دهخدا
استیر. [ اِ ] (اِخ ) اِسْتِر.دختری مشهور بحسن و جمال از بنی اسرائیل هنگام اسارت قوم مزبور در بابل . پادشاه ایران اخشویرش وی را بعقد ازدواج درآورد. استیر در این وقت عموی خود مردخای و نیز قبیله ٔ خویش را از سؤقصد هامان وزیر پادشاه مذکور نجات داد. این ...
-
استیر
لغتنامه دهخدا
استیر. [ اِ ] (اِخ ) نهریست که از سمت شمال شرقی گالیسی سرچشمه گرفته از نزدیکی شهر برودی جاری شده به روسیه درمی آید و پس از طی ّ مسافت 300هزار گز بنهر پریپت از شعب رود دنیستر، وارد می گردد. در قسمت سفلای مجرای وی مردابهائی تشکیل شده است .
-
استیر
لغتنامه دهخدا
استیر. [ اِ ] (اِخ ) اِسْتِر. نام کتابی از تورات . رجوع به اِسْتِر و رجوع به مگلت شود.
-
استیر
لغتنامه دهخدا
استیر. [ اِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شاهرود و نیشابور میان ریوند و سبزوار در 665400 گزی طهران .
-
استیر
لغتنامه دهخدا
استیر. [ اِت ِ ] (اِخ ) شهری است در اتریش علیا در 28 میلی جنوب شرقی لینتس نزدیک خط آهن ، دارای 17592 تن سکنه (در سنه ٔ 1900 م .). در ملتقای مصب نهر استیر با نهر انّس بر فراز تپه ٔ بلندی کاخ پرنس لامبرگ که از آثار قرن 10 میلادی است ، بنا شده . کلیسای ...
-
جستوجو در متن
-
اسطیرة
لغتنامه دهخدا
اسطیرة. [ اِ رَ ] (ع اِ) اسطیر.
-
اسطاروس اطیقوس
لغتنامه دهخدا
اسطاروس اطیقوس . [ اَ اَ ] (معرب ، اِ مرکب ) (قانون ابن سینا) اسطیر اطیقوس . خرم . اسطر اطیقوس . حالبی . بوبونیون . قبسطالة. رجوع به اسطیر اطیقوس شود.
-
اسطر اطیقوس
لغتنامه دهخدا
اسطر اطیقوس . [ اَ طَ اَ ] (معرب ، اِ مرکب ) خُرم . حالبی . بوبونیون . قبسطالة. رجوع به اسطاروس اطیقوس و اسطیر اطیقوس شود.
-
اساطیر
لغتنامه دهخدا
اساطیر. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اِسطار و اسطارة و اسطیر و اسطیرة و اسطور و اسطورة. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطارة است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان . بیهوده ها. اف...