کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسطول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسطول
لغتنامه دهخدا
اسطول . [ اُ ] (معرب ، اِ) سفینه . کشتی .(دزی ج 1 ص 22). || جهاز جنگی . سفینه ٔ حرب . کشتی جنگی . (مقریزی از تاج العروس ). ج ، اساطیل .
-
واژههای همآوا
-
استول
لغتنامه دهخدا
استول . [ اُ ] (اِ) دسته ٔ کشتی های جنگی . رجوع به اسطول شود.
-
جستوجو در متن
-
استول
لغتنامه دهخدا
استول . [ اُ ] (اِ) دسته ٔ کشتی های جنگی . رجوع به اسطول شود.
-
اساطیل
لغتنامه دهخدا
اساطیل . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اسطول ، بمعنی دسته ای از کشتی : و لهذا الملک [ الملک غلیام ] بمدینة مسینة المذکورة دارصنعة [ البحر ] تحتوی من الأساطیل علی ما لایحصی عدد مراکبه . (رحله ٔ ابن جبیر).
-
بحریة
لغتنامه دهخدا
بحریة. [ ب َ ری ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به بحر. دریائی . آنچه به دریا منسوب باشد.- نیروی بحریه ؛ نیروی دریایی . قوای جنگی در دریا از قبیل ناو و ناوشکن و زیردریائی و اژدرافکن و امثال آن . آن وسایل و کشتی ها که در جنگهای دریایی بکار رود. اسطول . دریائیان...