کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسطوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسطوره
لغتنامه دهخدا
اسطوره . [ اُ رَ ] (ع اِ) اسطور. اسطارة. سخن پریشان و بیهوده . سخن باطل . (غیاث ). || افسانه . (مهذب الاسماء) (غیاث ). ج ، اساطیر : قفل اسطوره ٔ ارسطو رابر در احسن الملل منهید.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
اسطارة
لغتنامه دهخدا
اسطارة. [ اِ رَ ] (ع اِ)سخن باطل . || چیز باطل . || افسانه . (ربنجنی ). اسطورة. ج ، اساطیر. (مهذب الاسماء).
-
اسطیر
لغتنامه دهخدا
اسطیر. [ اِ ] (ع اِ) سخن پریشان و بیهوده . اسطور. اسطورة. || افسانه . ج ، اساطیر.
-
مهر جم
لغتنامه دهخدا
مهر جم . [ م ُ رِ ج َ ] (اِخ ) مهر سلیمان . (آنندراج ). مهر جمشید. خاتم و انگشتر جمشید. در حقیقت مراد از آن خاتم سلیمان است . در اسطوره های ایرانی بعد از اسلام سلیمان و جمشید تخلیط شده اند. صاحب آنندراج آرد: گویند مهری بود که بر آن نقش اسم اعظم بود :...
-
مولر
لغتنامه دهخدا
مولر. [ ل ِ ] (اِخ ) فریدریش ماکس . متولد به سال 1823 م . و متوفای سال 1900 م . زبانشناس ، خاورشناس ، و اسطوره شناس آلمانی . وی در دانشگاه لیپزیک و برلین تحصیل کرد. ریگ ودا کتاب مقدس هندوان را به چاپ رسانید و از 1850 م . در آکسفورد مقیم شد. از آثار ا...
-
ابوکرب
لغتنامه دهخدا
ابوکرب . [ اَ ک َ رِ ] (اِخ ) شمربن افریقین بن ابرهةبن حارث الرایش . گویند او شهر سمرقند را پی افکنده است و این نیز یکی از مجعولات و مصنوعات ادبای عرب است که عادتاً هرجا کلمه ای بتصحیف و تحریف و قلب و ترخیم شبیه بکلمه ٔ عربی یابند افسانه و اسطوره ای ...
-
اساطیر
لغتنامه دهخدا
اساطیر. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اِسطار و اسطارة و اسطیر و اسطیرة و اسطور و اسطورة. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطارة است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان . بیهوده ها. اف...
-
اوزیریس
لغتنامه دهخدا
اوزیریس . [ اُ ] (اِخ ) اوسیریس . خدای جهان زیرین . برطبق اسطوره ٔ معروفی وی پسر کب (زمین ) و نوت (آسمان ) شوهر ایسیس و پدر هوروس بود. نام بزرگترین معبودمصریان قدیم است و کنایه بود از آفتاب و رود نیل که بزعم آنها از خودی خود بوجود آمد و با خواهر خویش...
-
زروان
لغتنامه دهخدا
زروان . [ زَ / زُ ] (اِخ ) چند بار زروان در ردیف دیگر ایزدان نام برده شده و از آن فرشته ٔ زمانه ٔ بی کرانه اراده شده . اغلب زروان با صفات «اکرانه » (بی کرانه ) و «درغو خوذاته » آمده که در مینو خرد پازند «زروان درنگ خدای » و در رساله ٔ پارسی علمای اسل...
-
ملل
لغتنامه دهخدا
ملل . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ ملت که به معنی دین و مذهب است و اطلاق ملت بر دین حق و باطل هر دو آمده . (غیاث ) (آنندراج ). ملتها و مردمانی که بر یک کیش و بر یک روش باشند. (ناظم الاطباء) : در حقیقت ادیان ملل تأمل می نمود و از فیضان الهام ، اشعه ٔ انوار...
-
افسانه
لغتنامه دهخدا
افسانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (اِ) سرگذشت و حکایات گذشتگان باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از مجمع الفرس ). قصه . داستان . حکایت . تمثیل . سرگذشت . (ناظم الاطباء). حکایت گذشتگان . فسانه نیز در این لغت است . (مؤید)(شرفنامه ٔ منیری ). آفسان...
-
ذوالقرنین ثانی
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآن خبر از زمانهائی میدهد که تواریخ دسترس فعلی بشر از آن خبری ندارد و ذوالقرنین رومی را همان...