کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسطوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسطوان
لغتنامه دهخدا
اسطوان . [ اُ طُ ] (ع ص ) شتر درازگردن یا بلندبالا. (منتهی الارب ). اشتری بلند. (مهذب الاسماء). || (اِ) ایوان . دهلیز. کریاس . (دزی ج 1 ص 22). || ستون : بارانی پوشیده بر عادت مسافران بنزدیک اسطوانی رفت . (تفسیر ابوالفتوح رازی ).
-
اسطوان
لغتنامه دهخدا
اسطوان . [اُ طُ ] (اِخ ) ثغری است بروم . (منتهی الارب ). قلعه ای است در حدود رومیه از ناحیه ٔ شام . (مراصد الاطلاع ).
-
واژههای همآوا
-
استوان
لغتنامه دهخدا
استوان . [ اُ ت ُ ] (ص ) استوار. (جهانگیری ). محکم . (برهان ) (مؤید الفضلاء). متین : پذیرفتیم و بر دین استوانیم بجزپیغامبر با کس نخوانیم . زراتشت بهرام .|| امین . (برهان ). معتمد. || مضبوط. (برهان ) (مؤید الفضلاء).
-
جستوجو در متن
-
اصطوانة
لغتنامه دهخدا
اصطوانة. [ اُ طُ ن َ ] (معرب ، اِ) اسطوانة. اسطوان . ستون .دعامة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || چهار پای ستور. قوائم ستور. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). معرب استون فارسی است . ج ، اصاطین ، اصاطنة. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). و رجوع به استوانه شود.
-
جامع دمشق
لغتنامه دهخدا
جامع دمشق .[ م ِ ع ِ دِ م َ ] (اِخ ) مسجد معروف دمشق که ولیدبن عبدالملک بن مروان خلیفه ٔ اموی آن را بنا کرد. بروایتی بسال 87 و بروایت دیگر بسال 88 هَ .ق . بناء آن را آغاز کرد. این مسجد را جامع اموی نیز گویند و بزرگترین و با عظمت ترین مساجد ممالک اسلا...