کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسرائیلیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسرائیلیات
لغتنامه دهخدا
اسرائیلیات . [ اِ لی یا ] (ع اِ)روایات و اخباری که از بنی اسرائیل در اخبار اسلامی درآورده اند. تاریخ اخبار و قصصی که از طریقه ٔ یهود داخل اسلام شده و غالباً خرافی و دروغ و بی بنیان است .
-
جستوجو در متن
-
وهب
لغتنامه دهخدا
وهب . [ وَ هََ / وَ ] (اِخ ) ابن منبه ، مکنی به ابوعبداﷲ. از ایرانیان متولد در یمن بود. وی نخستین کس است که در اسلام تاریخ و قصص نوشت . وفات او در 116 هَ .ق . اتفاق افتاد. ابن الندیم گوید: وی از اهل کتاب بود که اسلام آورد و عالم به اخبار سلف بوده است...
-
کعب الاحبار
لغتنامه دهخدا
کعب الاحبار. [ ک َ بُل ْ اَ ] (اِخ ) کعب بن ماتع الحبر مکنی به ابواسحاق تابعی است و از یهودیان حمیر بود که بزمان عمر اسلام آورد. او را کعب الحبر [ ح َ / ح ِ ] نیز می گویند. (ناظم الاطباء). صاحب قاموس در کلمه ٔ حبر گوید: کعب الحبر [ ح َ / ح ِ ] صحیح ا...
-
حبر
لغتنامه دهخدا
حبر. [ ح َ ] (ع اِ) دانشمند یهود. (بیان الادیان ). عالم یهود. (مفاتیح العلوم ). دانشمند یهود و جزایشان . (السامی فی الاسامی ). عالم جهودان . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). رجوع به حابر شود : هرچند مؤمنی چو نداری سخاوتی از تو هزار بار جوانمرد گبر ب...