کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسدآباد علیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسدآباد علیا
لغتنامه دهخدا
اسدآباد علیا. [ اَ س َ با دِ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است به یک فرسنگ ونیمی جنوب ابرقو. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
واژههای مشابه
-
کلیایی اسدآباد
لغتنامه دهخدا
کلیایی اسدآباد. [ ک ُل ْ اَ س َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای اسدآباد شهرستان همدان است . این دهستان در مغرب بخش واقع است واز شمال غربی به بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان و از جنوب و مشرق به دهستان جلگه افشار و از طرف شمال شرقی به دهستان چهاردولی اسدآ...
-
اسدآباد سفلی
لغتنامه دهخدا
اسدآباد سفلی . [ اَ س َ با دِ س ُ لا ] (اِخ ) قریه ای است جنوبی ابرقوه بمسافت دو فرسنگ . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
چهاردولی اسدآباد
لغتنامه دهخدا
چهاردولی اسدآباد. [ چ َ دُو اَ س َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش اسدآباد شهرستان همدان . این دهستان در شمال بخش واقع شده و از شمال به دهستان چهاردولی بخش قروه ، از جنوب به دهستان جلگه افشار، از خاوربه کوه آلماقولاغ و از جانب باختر به دهستا...
-
جستوجو در متن
-
شهرآب
لغتنامه دهخدا
شهرآب . [ ش َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان تاج آباد علیا و اسدآباد در چهارصدوسی هزارگزی طهران . (یادداشت مؤلف ).
-
کرمانشاهان
لغتنامه دهخدا
کرمانشاهان . [ ک ِ ] (اِخ ) (شهرستان ...) یکی از شهرستانهای بزرگ استان پنجم کشور است . از شمال به سنندج و از شمال خاور به اسدآباد همدان و از جنوب به شاه آباد و از خاور به شهرستانهای نهاوند و تویسرکان و از جنوب خاوری به خرم آباد محدود است . شهرستان کر...
-
زاب
لغتنامه دهخدا
زاب . (اِخ ) نهری است میان سوراء و واسط ونهر دیگری است نزدیک آن و بر هر واحد آن (زاب ها) روستائی است و هر دو روستا را زابان گویند و یا اصل زابیان است منسوب به زاب و عامه زابان گویند. (منتهی الارب ). ابن البلخی گوید: معنی زاب آن است که زوآب یعنی که زو...