کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استیک
لغتنامه دهخدا
استیک . [ اَ س ِ ] (فرانسوی ، ص ) (از لاتینی استوم ، سرکه ) اسید استیک در اصطلاح شیمی به جوهر سرکه اطلاق شود و نشانه ٔ آن CooH - CH3 است .
-
واژههای مشابه
-
استیک زر
لغتنامه دهخدا
استیک زر. [ ] (اِخ ) موضعی بمغرب مزرعه ٔ کلانتر، از نواحی یزد.
-
جستوجو در متن
-
استات
لغتنامه دهخدا
استات . [ اَ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) ملحی که از اسید اَسِتیک حاصل آید.
-
مانتول
لغتنامه دهخدا
مانتول . [ ت ُ] (فرانسوی ، اِ) اسانسی است که از جنس نعناع گیرند.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانتول یا الکل مانتولیک یا کامفر دومانت 156=C10H20O یکی از اجزای متشکله ٔ اسانس مانت است که بصورت تبلورهای منشوری شکل شش سطحی بیرنگ و درخشان می باشدو مزه ٔ ن...
-
الکل مانتولیک
لغتنامه دهخدا
الکل مانتولیک . [ اَ ک ُ ت ُ ] (ترکیب وصفی ) مانتول . کامفردومانت . یکی از اجزاء تشکیل دهنده ٔ اسانس مانت است که بصورت تبلورات منشوری شکل شش سطحی بیرنگ و درخشان است . بو و مزه ٔ نعناع را دارد ولی بو و مزه ٔ آن از نعناع شدیدتر است ، در 42 تا 44 درجه ذ...
-
اسفاکیه
لغتنامه دهخدا
اسفاکیه . [ اِ ی َ ] (اِخ ) شهرکی است در ساحل جنوبی جزیره ٔ اقریطش (کرت ، کرید) در 35 هزارگزی جنوب شرقی خانیه لوا و مرکز قضا را نیز بهمین نام خوانند و گرداگرد آن را جبال بلند فراگرفته که ملجاء و مأوای دزدان است . (قاموس الاعلام ترکی ). || یکی از سنج...
-
قطران
لغتنامه دهخدا
قطران . [ ق َ ] (ع اِ) شیره ٔ درخت ابهل و شیره ٔ ارز و مانند آن . (منتهی الارب ). قَطْران و قِطْران و قَطِران ، روغنی سیال است که از درخت ابهل و ارز و جز آن گیرند.(اقرب الموارد). طلائی که بر اشتر گَرگین مالند. (ترجمان علامه ترتیب عادل ). دو نوع از قط...
-
تخمیر
لغتنامه دهخدا
تخمیر. [ ت َ ] (ع مص ) پوشانیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پوشانیدن روی . (اقرب الموارد) (المنجد). || مایه کردن در خمیر و گذاشتن آرد و گل ومانند آن را تا خمیر شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مایه کردن در خمیر. (از المنجد...
-
اسید
لغتنامه دهخدا
اسید. [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) (از لاتینی ِاَسیدوس ، ترش ) (اصطلاح شیمی ) حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنِسُل را سرخ گرداند. اینک به شرح بعض اسیدها می پردازیم :- اسید ازتیک یا اس...
-
جوهر
لغتنامه دهخدا
جوهر. [ ج َ هََ ] (معرب ، اِ) گوهر. (مهذب الاسماء). هر سنگ که از آن منفعتی برآید همچو الماس و یاقوت و لعل و امثال آن ، معرب گوهر است که مروارید باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (برهان ). هر یک از سنگهای نفیسه همچون الماس و یاقوت و ا...
-
کائوچو
لغتنامه دهخدا
کائوچو. (اِ) کائوتچو. کائوچوک . کائوتچوک . در تداول هنود امریکا بر موادی که از درخت هیفا بیرون می آید و نوعی صمغ است اطلاق میشود و در زبان هنود امریکا بمعنی «اشکهای درخت » است . این کلمه را در عربی امروزی «مطاط» میگویند. (ازکتاب هذه اندونیسیا. چاپ قا...