کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیعاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استیعاب
لغتنامه دهخدا
استیعاب .[ اِ ] (ع مص ) گرفتن . فراگرفتن . همگی چیزی فراگرفتن . کمال . استکمال . همه را فرارسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). استغراق . همه را فارسیدن . (زوزنی ). همه را فراگرفتن از اول تا آخر و تمام گرفتن . (غیاث ). همگی چیزی گرفتن . (منتهی الارب ) : بعد...
-
جستوجو در متن
-
ابوالسائب
لغتنامه دهخدا
ابوالسائب . [ اَ بُس ْ سا ءِ ] (اِخ ) صحابی است و صاحب استیعاب گوید وی را نشناختم .
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل . [ اَ س َ ] (اِخ ) صحابی است و صاحب استیعاب گوید: او را نشناختم .
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) صحابی است . و صاحب استیعاب گوید: فیه نظر.
-
ابوعزیز
لغتنامه دهخدا
ابوعزیز. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن جندب بن نعمان . نام او در صحابه ٔ رسول آمده است و صاحب استیعاب گوید: معرفت بحال وی ندارم .
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) حبیبی . صاحب استیعاب گوید: او ابوسلامه ٔ سلامی است . رجوع به ابوسلامه ٔ سلامی شود.
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن وهب . از بنی قریظه یا بنی النضیر. صحابی است . صاحب استیعاب گوید حق این است که ابوسعد از بنی النضیر است .
-
ابوالورد
لغتنامه دهخدا
ابوالورد. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) مازنی . صحابیست . بعضی نام او را حرب و صاحب استیعاب ابوالوردبن قیس بن قهر انصاری گفته است . او در حرب صفین در رکاب علی علیه السلام بود.
-
رابطة
لغتنامه دهخدا
رابطة. [ ب ِ طَ ] (اِخ ) دختر کرامت مذحجی بوده است و طبرانی در کتاب کبیر حدیثی از قول پیغمبر ازاو نقل کرده است . (استیعاب قسم اول از جزء هشتم ).
-
مستوعب
لغتنامه دهخدا
مستوعب . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) همگی چیزی گیرنده . || از بیخ کننده بینی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به استیعاب شود.
-
جلیبیب
لغتنامه دهخدا
جلیبیب . [ ج ُ ل َ ] (اِخ ) از صحابیان است . (منتهی الارب ). و در عبارت بعض دیگر وی از انصار است . ابن حجر در الاصابة و ابن فهد در المعجم و ابن عبدالبر در استیعاب از وی یاد کنند. (تاج العروس ).
-
درة
لغتنامه دهخدا
درة. [ دُرْ رَ ] (اِخ ) دختر ابی لهب بن عبدالمطلب . از زنان شاعر و محدث بود که از پیامبر (ص ) و عایشه نقل حدیث کرده است . (از اعلام النساء از الاصابة و استیعاب و سیرالنبلاء).
-
ذواللحیة
لغتنامه دهخدا
ذواللحیة. [ ذُل ْ ل ِ ی َ ] (اِخ ) لقب شریح بن عامر الکلابی صحابی است . و از او یک حدیث منقول است . و صاحب استیعاب گوید: او را صحبت است و یزیدبن ابی منصور از وی روایت کند و ذواللحیة در شمار بصریین است .
-
طارق
لغتنامه دهخدا
طارق . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ محاربی . صحابی است . (منتهی الارب ). جامعبن شداد، و ربعی بن خراش از او روایت کرده اند. در شمار کوفیان است . (استیعاب ج 1 ص 213).