کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیضاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استیضاح
لغتنامه دهخدا
استیضاح . [ اِ ] (ع مص ) طلب وضوح کردن . طلب پیدائی . آشکار کردن خواستن . (منتهی الارب ). از کسی درخواستن تا چیزی هویدا کند. (تاج المصادر بیهقی ). طلب روشنی . || دست بر ابرو نهادن تا چیزی بنگری هست یا نه . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دست بر ابرو ن...
-
جستوجو در متن
-
مستوضح
لغتنامه دهخدا
مستوضح . [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) دست بالای چشم نهاده نگرنده ٔچیزی تا دیده شود. || آشکار کردن خواهنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راوی و مورخ . (ناظم الاطباء). رجوع به استیضاح شود.
-
پارلمان
لغتنامه دهخدا
پارلمان . [ ل ُ / ل ِ] (فرانسوی ، اِ) مجلس عوام . مجلس شوری . مجلس شورای ملی . ندوَة. دارالنَدوَة. || انجمن بزرگان مملکت در دربار سابق فرانسه . || دیوان عالی عدلیه پیش از 1791م . علاوه بر مأمورینی که عهده دار قضاء در امور بورژواها و عوام الناس بودند...
-
فرخی
لغتنامه دهخدا
فرخی . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) یزدی . میرزا محمد فرزند محمدابراهیم یزدی . در سال 1306 هَ .ق . در یزد متولد شد و همانجابه تحصیل پرداخت ولی نزدیک پایان تحصیلات مقدماتی درمدرسه ٔ مرسلین انگلیسیهای یزد به علت روح آزادیخواهی و اشعاری که علیه اولیای مدرسه می س...
-
فرانکلین
لغتنامه دهخدا
فرانکلین . [ فْرا / ف ِ ] (اِخ ) بنیامین (بنجامین ). هر کس در اروپا و امریکا کمتر تجسسی در باب نوابغ جهان و خیرخواهان بشر کرده باشد، به اسم فرانکلین برخورده و با او آشنا شده است . مینیه مورخ شهیر فرانسوی مینویسد: فرانکلین مردی نابغه ، متقی ، مظهر خوش...
-
اعتماد
لغتنامه دهخدا
اعتماد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بشب سیر کردن گرفتن ، یقال : اعتمد لیلته ؛ بشب سیر کردن گرفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشب بر مرکب سیر سوار شدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || تکیه نمودن برکسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة)...