کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیحاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استیحاد
لغتنامه دهخدا
استیحاد. [ اِ ](ع مص ) استئحاد. تنها گردیدن . (منتهی الارب ). منفرد شدن . || ندانستن چیزی را. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
استئحاد
لغتنامه دهخدا
استئحاد. [ اِ ت ِءْ ] (ع مص ) رجوع به استیحاد شود.
-
مستأحد
لغتنامه دهخدا
مستأحد. [ م ُ ت َءْ ح ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی ازمصدر استیحاد. تنهاشونده . (منتهی الارب ). منفرد. (اقرب الموارد). آنکه تنها می ماند. (ناظم الاطباء). رجوع به استئحاد و استیحاد شود. || آنکه آگاهی میدهد. || آنکه می داند. (ناظم الاطباء).