کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استکانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
استکانة
لغتنامه دهخدا
استکانة. [ اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) استکانت . زاری . زاری کردن . تضرع . زاریدن . || فروتنی کردن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (مجمل اللغه ) (تاج المصادر بیهقی ). خوار گردیدن . فروتنی . حقارت . عجز. (غیاث ). مؤلف غیاث گوید: بعضی گفته اند که مشتق از کین است ک...
-
جستوجو در متن
-
جز زدن
لغتنامه دهخدا
جز زدن . [ ج ِزز زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول خانگی زنان ، با نهایت تضرع و استکانت و زاری التماس کردن . تضرع و زاری کردن . به زاری التماس کردن . سخت تضرع و ابتهال کردن . به زاری چیزی را خواستن . گریستن با تضرع و استکانت . ابتهال . تضرع . (یادداشت مؤل...
-
استکانة
لغتنامه دهخدا
استکانة. [ اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) استکانت . زاری . زاری کردن . تضرع . زاریدن . || فروتنی کردن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (مجمل اللغه ) (تاج المصادر بیهقی ). خوار گردیدن . فروتنی . حقارت . عجز. (غیاث ). مؤلف غیاث گوید: بعضی گفته اند که مشتق از کین است ک...
-
از و چز
لغتنامه دهخدا
از و چز. [اِزْ زُ چ ِزز ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه و زنان ، ابتهال . تضرع . زاری . خواهش در نهایت خشوع .- از و چز کردن ؛با نهایت خضوع و استرحام خواستن چیزی را. نهایت درجه تمنی کردن با استکانت و تضرع .
-
ابتهال
لغتنامه دهخدا
ابتهال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) زاری . بزاری دعا کردن . (زوزنی ). دعا و زاری . زاری کردن . اخلاص ورزیدن در دعا. تضرع . ضراعت . ضرع . استکانت : کم نمیکرد از دعا و ابتهال کرد اجابت مستعان ذوالجلال . مولوی .چون چنین شد ابتهال آغاز کن ناله و تسبیح و روزه ساز...
-
ضراعت
لغتنامه دهخدا
ضراعت . [ ض َ ع َ ] (ع مص ) فروتنی نمودن . || خواری نمودن . (تاج المصادر). خوار و حقیر گردیدن . (منتهی الارب ). بزاری خواستن . زاری کردن . خواری و زاری نمودن . زاریدن . || سست و ناتوان گردیدن . (منتهی الارب ). ضعیف شدن . (زوزنی ). || رام شدن . (منتهی...
-
مثول
لغتنامه دهخدا
مثول . [ م ُ ] (ع مص ) بر پای ایستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ایستادن و به خدمت ایستادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). به خدمت پیش ایستادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد) : قصه به حضرت سلطان بنوشتند و راه وصول به خدمت م...