کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استهلا ک سرمایه و غیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بهادار
لغتنامه دهخدا
بهادار. [ ب َ ] (نف مرکب ) دارای قیمت . قیمتی . (فرهنگ فارسی معین ).- اوراق بهادار ؛ اوراقی که نماینده ٔ سرمایه های مولد بهره و درآمد است و این اوراق بمنظور بکار انداختن سرمایه و جلب منفعت ، خرید و فروش میشود، مانند سهام شرکتها و اسناد قرضه ٔ دولتی و...
-
لکه گیری
لغتنامه دهخدا
لکه گیری .[ ل َک ْ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل لکه گیر. عمل ستر و اصلاح لکه ها از گچ یا نقش دیواری و غیره . اصلاح کردن قسمتهای ریخته ٔ گچ و مانند آن از دیواری و سقفی و غیره . ریخته های گچ یا نگار دیواری یا سقفی را به صلاح آوردن . || زدودن لک لباس و ...
-
کر
لغتنامه دهخدا
کر. [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) آواز دسته جمعی (اپرا، کلیسا و غیره ). مقابل آریا و سلو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کابل کشی
لغتنامه دهخدا
کابل کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) کشیدن کابل . سیمهای زیرزمینی برای برق و تلفن و غیره کشیدن .
-
کرکری
لغتنامه دهخدا
کرکری . [ ک َ ک َ / ک ُ ک ُ ] (اِ) استخوان نرمی را گویند که آن را توان خاییدن ، مانند استخوان سرشانه و غیره که به عربی غضروف خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کرکرک . کرکرانک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرکرانک و غضروف شود.
-
وز کردن
لغتنامه دهخدا
وز کردن . [ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جوش برآوردن چیزی ترشیده چون خمیر و ماست و غیره . ترش شدن و کف کردن ماست و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). || درهم و برهم شدن مو. مجعد شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کثاب
لغتنامه دهخدا
کثاب . [ ک ِ ] (ع اِ) تیر و جز آن . یقال مارمی بکثاب ؛ ای شی ٔ سهم او غیره . (منتهی الارب ). چیز. (از اقرب الموارد). هر چیز که بیندازند از قبیل تیر وسنگ و جز آن . یقال : مارمی بکثاب ، ای شی ٔ سهم و غیره ؛ نینداخت چیزی نه تیر و نه جز آن . (ناظم الاطبا...
-
لرد افکندن
لغتنامه دهخدا
لرد افکندن . [ ل ِ اَ ک َدَ ] (مص مرکب ) رسوب کردن شراب و سرکه و آب لیمو و جز آن . ته نشین شدن دردی شراب و غیره . لِرت افکندن .
-
سنگ کلان
لغتنامه دهخدا
سنگ کلان . [ س َ گ ِ ک َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح جوهریان ) جوهری باشد،مثل یاقوت و زمرد و الماس و غیره . (غیاث اللغات ).
-
شلم کلم
لغتنامه دهخدا
شلم کلم . [ ش َ ل َ ک َ ل َ ] (اِ مرکب ، از اِتباع ) گوشت سپید بسیار لطیف و جنبان و بر هم افتاده بر تن زن و غیره . (یادداشت مؤلف ).
-
خفت کردن
لغتنامه دهخدا
خفت کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کمین کردن . پنهان و مترصد شکاری نشستن ، چنانکه یوز و گربه و غیره . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
لوله کشی کردن
لغتنامه دهخدا
لوله کشی کردن . [ لو ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نصب کردن لوله . لوله های فلزین و غیره در کویهاو خانه ها قراردادن ، راندن و بجریان گذاردن آب را.
-
کرخی
لغتنامه دهخدا
کرخی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به کرخ سامره و چندین جا به این نام هست مانند کرخ بغداد و غیره . (الانساب سمعانی ). رجوع به کرخ شود.
-
قیه کشیدن
لغتنامه دهخدا
قیه کشیدن . [ ی َ/ ی ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) آوازی خاص که در جشن های عروسی و غیره کشند و بیشتر اکراد و الوار و روستائیان . (یادداشت مؤلف ). جیغ کشیدن بهنگام جشن (مانند عروسی ، مخصوصاً از طرف زنان ). (فرهنگ فارسی معین ).
-
کلکسیون
لغتنامه دهخدا
کلکسیون . [ کْل ِ / ک ُ ل ِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) مجموعه ٔ تمبر، تابلو نقاشی و غیره . (فرهنگ فارسی معین ).