کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استنبوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استنبوب
لغتنامه دهخدا
استنبوب . [ اَ تَم ْ ] (اِ) ثمر درخت نارنج و ترنج و لیمو است که پیوند کرده باشند و بعد از پیوند ثمر داده باشند. (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به استنبوتی شود.
-
جستوجو در متن
-
استنبو
لغتنامه دهخدا
استنبو. [ اِ تَم ْ ] (اِ) رجوع به استنبوب شود.
-
زنبوع
لغتنامه دهخدا
زنبوع . [ زُم ْ ] (ع اِ) بار درخت پیوندی از نارنج و ترنج و لیمون که با یکدیگر پیوند کنند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اسم فارسی استنبوب است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به دزی ج 1 ص 605 و استنبوب در همین لغت نامه شود.