کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استنآء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استنآء
لغتنامه دهخدا
استنآء. [اِ ت ِن ْ ] (ع مص ) استناءة. رجوع به استناءَة شود.
-
واژههای مشابه
-
استناء
لغتنامه دهخدا
استناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص )آب کشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). استقاء. (زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
استناء
لغتنامه دهخدا
استناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص )آب کشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). استقاء. (زوزنی ).
-
اصطناع
لغتنامه دهخدا
اصطناع . [ اِ طِ ] (ع مص ) دعوت صنعت ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دعوت مصنعه ساختن . (آنندراج ). اصطناع مرد؛ اتخاذ مصنعه یعنی دعوت . (از قطر المحیط) (ازاقرب الموارد). || اصطناع فلان ؛ اتخاذ کردن وی طعامی را تا آنرا در راه خدا ببخشد. (از قطر...
-
جستوجو در متن
-
استناءة
لغتنامه دهخدا
استناءة. [ اِ ت ِ ءَ ] (ع مص ) فرورفتن ستاره ای بمغرب و برآمدن رقیب آن بمشرق . استنآء. || عطا خواستن . (منتهی الارب ).