کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استكانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
استکانة
لغتنامه دهخدا
استکانة. [ اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) استکانت . زاری . زاری کردن . تضرع . زاریدن . || فروتنی کردن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (مجمل اللغه ) (تاج المصادر بیهقی ). خوار گردیدن . فروتنی . حقارت . عجز. (غیاث ). مؤلف غیاث گوید: بعضی گفته اند که مشتق از کین است ک...
-
جستوجو در متن
-
مستکین
لغتنامه دهخدا
مستکین . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استکانة.فروتن و کمینه و رام و خوار. (از منتهی الارب ). خاضعو ذلیل . (از اقرب الموارد). رجوع به استکانة شود.