کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استفضاض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استفضاض
لغتنامه دهخدا
استفضاض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سنگریزه ناک گردیدن جای . (منتهی الارب ). || درشت آمدن . (زوزنی ). درشت یافتن خوابگاه را. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
استفذاذ
لغتنامه دهخدا
استفذاذ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستیهیدن . || خودرائی کردن . (منتهی الارب ).
-
استفزاز
لغتنامه دهخدا
استفزاز. [ اِ ت ِ ] (ع مص )سبک گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سبک گردانیدن ترس کس را. (منتهی الارب ). دل دادن . || سبک شمردن . خوار داشتن . (منتهی الارب ). سبک داشتن . || طلب خفت و خواری کردن . || از جای برکندن . (منتهی الارب ). || از خانه...