کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استفخار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استفخار
لغتنامه دهخدا
استفخار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چیز فاخر خواستن . || فاخر خریدن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستفخر
لغتنامه دهخدا
مستفخر. [ م ُ ت َ خ ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفخار. چیز فاخر خواهنده و فاخر خریدکننده . (ازمنتهی الارب ). چیز فاخری خرنده یا چیزی را فاخر بشمار آرنده . (از اقرب الموارد). رجوع به استفخار شود.
-
خریدن
لغتنامه دهخدا
خریدن . [ خ َ دَ ] (مص ) پول دادن در ازای چیزی و ابتیاع کردن . ضد فروختن . (ناظم الاطباء). ابتیاع . (زوزنی )، اشتراء. (زوزنی ). بیع. شراء. شری . (یادداشت بخط مؤلف ) : خواجه غلامی خرید دیگر تازه سست هل و حجره گرد و لغو و ملازه .منجیک .یکی داد جامه یک...