کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استعادة
لغتنامه دهخدا
استعادة. [ اِ ت ِ دَ ] (ع مص ) تکرار. اعاده طلبیدن . بازداشت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). طلب اعاده . بازگشت خواستن . طلب بازگردانیدن . (غیاث ). طلب عود کردن . بازگشتن خواستن به کاری . یقال : استعدته الشی ٔ فاعاده ؛ ای سألته ان یفعله ثانیاً. (منته...
-
جستوجو در متن
-
مستعاد
لغتنامه دهخدا
مستعاد. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استعادة. نفع گرفته شده . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به استعادة شود.
-
مستعید
لغتنامه دهخدا
مستعید. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعادة. عادت خویش کننده چیزی را. || خواهنده ٔ اعاده و تکرار مطلبی . (اقرب الموارد). رجوع به استعادة شود.
-
خوی کردن
لغتنامه دهخدا
خوی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عادت کردن . عادت گرفتن . استعاده . (منتهی الارب ) : تا بدین طریق با نیک و بد روزگار خوی کند و عادت گیرد تا حوادث نفسانی اندر وی اثر نکند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).بدین سبب پیش از آنکه بسفر بیرون شود هر چه داند و گمان برد...