کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استطمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استطمام
لغتنامه دهخدا
استطمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) وقت بریدن موی و پشم رسیدن . (منتهی الارب ). اطمام . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
استتمام
لغتنامه دهخدا
استتمام . [ اِ ت ِت ْ ] (ع مص ) تمام کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). استکمال . || تم ّ و تمه خواستن از کسی . (منتهی الارب ). || استتمام نعمت ؛ تمام نعمت خواستن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اطمام
لغتنامه دهخدا
اطمام . [ اِ ] (ع مص ) وقت بریدن موی رسیدن . گویند: اَطَم َّ شعره . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). اطمام شعر فلان ؛ هنگام ستردن آن فرارسیدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). استطمام . (اقرب الموارد) (متن اللغة). به ستردن آمدن مو...