کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استصغار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استصغار
لغتنامه دهخدا
استصغار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خرد شمردن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). خوار شمردن . (زوزنی ). خردو خوار شمردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة).
-
جستوجو در متن
-
مستصغر
لغتنامه دهخدا
مستصغر. [ م ُ ت َ غ ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استصغار. خردشمرنده . صغیردارنده . (اقرب الموارد). رجوع به استصغار شود.
-
مهاکاة
لغتنامه دهخدا
مهاکاة. [ م ُ ] (ع مص ) سبک شمردن عقل کسی را. (منتهی الارب ). سبک شمردن عقل و دانش کسی را. (ناظم الاطباء). کوچک دانستن و حقیر شمردن عقل کسی را. استصغار عقل کسی . (از اقرب الموارد).
-
خوار شمردن
لغتنامه دهخدا
خوار شمردن . [ خوا / خا ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص مرکب ) خرد و حقیر شمردن . بی اعتبار شمردن . (یادداشت بخط مؤلف ). استصغار. احتقار. نزر. غمط. (منتهی الارب ).
-
خوار نمودن
لغتنامه دهخدا
خوار نمودن . [ خوا / خا ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خوار کردن . پست کردن . بی اعتبار کردن . ناچیز کردن . || ذلیل کردن . اذلال . اخزاء. استحقار. استصغار. (یادداشت بخط مؤلف ).