کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استسنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استسنان
لغتنامه دهخدا
استسنان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کلان سال شدن . || رفتن در راه . || پاسپرده شدن راه . || جاری گشتن . جاری گردیدن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستسن
لغتنامه دهخدا
مستسن . [ م ُ ت َ س َن ن ] (ع ص ) نعت مفعولی از استسنان . راه پاسپرده . (منتهی الارب ). راه که آن را پیموده باشند. || (اِ)اسد و شیر. (اقرب الموارد). رجوع به استسنان شود.
-
مستسن
لغتنامه دهخدا
مستسن . [ م ُ ت َ س ِن ن ] (ع ص ) نعت فاعلی از استسنان . مسن و سالخورده .(اقرب الموارد). || پیماینده ٔ طریقه و روشی . (اقرب الموارد). || راه پاسپرده شده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استسنان شود.