کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استزاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
استزادة
لغتنامه دهخدا
استزادة. [ اِ ت ِ دَ ] (ع مص ) فزونی خواستن . (منتهی الارب ). افزون خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زیادت خواستن . کم شمردن . طلب افزونی کردن . بیشی خواستن . || مقصر شمردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
مستزید
لغتنامه دهخدا
مستزید. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استزادة. مقصرشمرنده و فزونی خواهنده از کسی . زیادت خواه . بیشی خواه . (اقرب الموارد). رجوع به استزادة شود. || آزرده : به دیگر ناصحان استخفاف روا داشت [ شیر ] تا همه مستزید گشتند. (کلیله و دمنه ).
-
مستزاد
لغتنامه دهخدا
مستزاد. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استزادة. زیادکرده شده . (منتهی الارب ). افزون شده .زیادشده . رجوع به افزون و استزادة شود : مر ترا ای هم به دعوی مستزاداین بدستت از جهاد و اعتقاد. مولوی (مثنوی ).نکته ای زان شرح گوید اوستادتا شناسی علم او را مس...
-
اغماض
لغتنامه دهخدا
اغماض . [ اِ ] (ع مص ) حقیر و خوار شمردن کسی را چشم : اغمضت العین فلاناً اغماضا. (منتهی الارب ). حقیر و خوار شمردن چشم فلان را. (ناظم الاطباء). || پیشی گرفتن از کسی سپس پیشی گرفتن وی در برابر دویدن . (منتهی الارب ). پیشی گرفتن فلان از بهمان پس از آن ...