کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استرود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استرود
لغتنامه دهخدا
استرود. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان ، 53000 گزی جنوب قیدار.کوهستان سردسیر. دارای 447 تن سکنه شیعه . آب آن از بزینه رود، محصول آنجا غلات ، بنشن ، دارای قلمستان . راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 12).
-
استرود
لغتنامه دهخدا
استرود. [ اِ رُدْ ] (اِخ ) نام قصبه ایست در ناحیت گلوستر انگلستان در 14هزارگزی جنوب شهر گلوستر بر کنار نهر استرود، عده ٔ سکنه 53000 تن و کارخانه های منسوجات پشمی و رنگرزی و ترعه ٔ قابل سیر سفاین . و تجارت آن رونق دارد.