کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استدلال قیاسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مغالطه
لغتنامه دهخدا
مغالطه . [ م ُ ل َ طَ / ل ِ طِ ] (از ع ، اِمص ) مغالطة. مغلطه با همدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به مغالطة شود. || (اصطلاح منطق ) عبارت است از قیاس که فاسد باشد به واسطه ٔ اختلال شرطی معتبر در انتاج به حسب کمیت یا کیفیت یا از جهت صورت یا ماده . (نفایس...
-
قیاس خلف
لغتنامه دهخدا
قیاس خلف . [ س ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هرگاه که اثبات مطلوب به ابطال نقیض کنند قیاس را خلف خوانند و آن چنان بود که قیاسی تألیف کنند از نقیض مطلوب و مقدمه ٔ غیرمتنازع که انتاج حکمی ظاهرالفساد کند یا معلوم شود که علت انتاجش نقیض مطلوب بوده اس...
-
منطق
لغتنامه دهخدا
منطق . [ م َ طِ ] (ع مص ) نطق . برزبان راندن حرفی یا سخنی که از آن معنی مفهوم گردد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سخن گفتن . (غیاث ) (آنندراج ). سخن گفتن : اشبه الناس برسول اﷲ خلقاً و خلقاً و منطقاً. (یادداشت مرحوم دهخدا) : طوطی از منطق اگر دم ...
-
قیاس
لغتنامه دهخدا
قیاس . (ع اِ) ج ِ قوس . (از اقرب الموارد). رجوع به قوس شود. || (مص ) به ناز خرامیدن . (از اقرب الموارد). || اندازه گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندازه گرفتن دو چیز. دو چیز را با هم سنجیدن . (فرهنگ فارسی معین ). برابر گرفتن با کسی در قیام و ...
-
اصول فقه
لغتنامه دهخدا
اصول فقه . [ اُ ل ِ ف ِق ْه ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) علمی است که بدان استنباط احکام شرعی فرعی از ادله ٔ اجمالی آنها شناخته میشود. و موضوع آن ادله ٔ شرعی کلی است ، از این نظر که چگونه از آنها احکام شرعی استنباط میشود. و مبادی آن از علوم عربی و بعض...
-
جدل
لغتنامه دهخدا
جدل . [ ج َ دَ ] (ع اِمص ) خصومت ، اسم است جدال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سختی دشمنی . (از شرح قاموس ). سختی و لداد در خصومت . (از قطر المحیط). پیکار. (مهذب الاسماء). مخاصمت . ستیز. || قدرت بر خصومت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانائ...
-
برهان
لغتنامه دهخدا
برهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، بَراهین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : یا أیها النا...
-
جارة
لغتنامه دهخدا
جارة. [ جارْ رَ ] (ع ص ، اِ) جردهنده . کسره دهنده . || راه بسوی آب . || شتری که به مهار کشیده شود. فاعلةبمعنی مفعولة مثل راضیة و دافق بمعنی مرضیة و مدفوق . و فی الحدیث : لا صدقةَ فی الابل الجارة و هی رکائب القوم لان الصدقة فی السوائم . (منتهی الارب )...
-
جبر
لغتنامه دهخدا
جبر. [ ج َ ] (ع مص ) شکسته بستن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شکسته را بستن . (غیاث اللغات ). استخوان شکسته را بستن و اصلاح کردن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). شکسته را دربستن . (تاج المصادر بی...