کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استحطاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استحطاط
لغتنامه دهخدا
استحطاط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چیزی کم کردن خواستن . استنقاص . (منتهی الارب ). کم کردن خواستن از بهای چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). اوکندن خواستن . (زوزنی ). از بهای چیزی افکندن خواستن .
-
جستوجو در متن
-
مستحط
لغتنامه دهخدا
مستحط. [ م ُ ت َ ح ِطط ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحطاط. چیزی کم کردن خواهنده . (منتهی الارب ). آنکه پائین آوردن قیمت چیزی را بخواهد. (اقرب الموارد). رجوع به استحطاط شود.
-
استنقاص
لغتنامه دهخدا
استنقاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بها کم کردن خواستن مشتری . (منتهی الارب ). کم کردن خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). چیزی کم کردن خواستن . استحطاط.