کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استحسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استحسار
لغتنامه دهخدا
استحسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مانده شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
مستحسر
لغتنامه دهخدا
مستحسر. [ م ُ ت َ س ِ ](ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحسار. مانده و خسته . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به استحسار شود.
-
مانده شدن
لغتنامه دهخدا
مانده شدن . [ دَ /دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متوقف شدن و از کار افتادن ازتعب و خستگی . (ناظم الاطباء). بیش کار نتوانستن . خسته شدن (به معنی متداول امروز). کَل ّ. کلال . اعیاء. لغوب . استحسار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عاجز شدن . از کار افتادن . خسته ش...