کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استجاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استجاده
لغتنامه دهخدا
استجاده . [ اِ ت ِ دَ ] (ع مص ) نیکو یافتن چیزی را. (منتهی الارب ). نیک شمردن . (زوزنی ).نیک نیک شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). جید و نیک شمردن . نیکو یافتن ، و نیکو دیدن ، و نیکو شمردن چیزی را. استجزال .- است...
-
جستوجو در متن
-
مستجاد
لغتنامه دهخدا
مستجاد. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استجادة. || نیکو شمرده شده . (اقرب الموارد). || آنکه جود و بخشش او را خواستار باشند. (اقرب الموارد). || پسندشده . (ناظم الاطباء). رجوع به استجادة شود.
-
مستجید
لغتنامه دهخدا
مستجید. [ م ُ ت َ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استجادة. || نیکویابنده ٔ چیزی و جیّدشمرنده . (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جود و بخشش کسی را خواهنده . (اقرب الموارد). || اسپ نیکورو و جواد خواهنده . (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به استجادة شود.
-
استجزال
لغتنامه دهخدا
استجزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استجاده .- استجزال رأی ؛ پسندیدن آن . آنرا متین یافتن .
-
نیکورو
لغتنامه دهخدا
نیکورو. [ رَ / رُ ] (نف مرکب ) خوش راه و رونده ٔ به شتاب . (ناظم الاطباء). نیکورونده . رهوار. جواد: یعقوب و سبت ؛ اسبی نیکورو. استجاده ؛ اسب نیکورو خواستن . تجوید و جودة؛ نیکورو گردیدن اسب . اضریج ؛ اسب نیکورو و تیزدو. (از منتهی الارب ).