کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استتباب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استتباب
لغتنامه دهخدا
استتباب . [ اِ ت ِت ْ ] (ع مص ) راست شدن کار. (تاج المصادر بیهقی ). مهیا شدن کار. کامل و راست شدن کاربرای کسی . (منتهی الارب ). آماده شدن کار. || مستقیم گشتن کار. استقامت کار. بسامان شدن کار.
-
واژههای همآوا
-
استطباب
لغتنامه دهخدا
استطباب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درمان پرسیدن از طبیب . طلب طبیب و دواشناس کردن . یقال : هو یستطب ّ لوجعه ؛ ای یستوصف الدواء ایها یصلح لدائه . (منتهی الارب ). || وصف علاج کردن . (زوزنی ). صفت علاج کردن . || علّت خواستن .
-
جستوجو در متن
-
مستتب
لغتنامه دهخدا
مستتب . [ م ُ ت َ ت ِب ب ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استتباب . آنکه کامل و راست شود کار او. (آنندراج ). کار راست و کامل . (ناظم الاطباء). رجوع به استتباب شود.