کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اساسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اساسی
لغتنامه دهخدا
اساسی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به اساس .- قانون اساسی ؛ قانونی که اساس و پایه ٔ حکومت مملکتی است .
-
واژههای مشابه
-
قانون اساسی
لغتنامه دهخدا
قانون اساسی . [ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قانون یک سلسله قواعدی است که شکل حکومت و سازمان قوای سه گانه ٔ کشور و امتیازات و تکالیف افراد را نسبت بدولت بیان میکند. مسائلی که معمولاً در قانون اساسی حل و فصل میشود عبارت است از:شکل حکومت (سلطنتی یا...
-
واژههای همآوا
-
اثاثی
لغتنامه دهخدا
اثاثی . [ اَ ثی ی ] (اِخ ) نامی از نامهای اسبان و از جمله نام اسب پسران حارث بن مالک بن عمرو که ایشان را حبطات گفتندی . || (ع اِ) دیگدان . اثافی ّ.
-
جستوجو در متن
-
پیروزگرد
لغتنامه دهخدا
پیروزگرد. [ گ ِ ] (اِخ ) شهری که پیروزشاه عجم ساخته و اکنون بروجرد گردیده (اما گفته ٔ اخیر بر اساسی نیست ).
-
پاکت فدرال
لغتنامه دهخدا
پاکت فدرال . [ ف ِ دِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) قانون اساسی سویس .
-
روملوس
لغتنامه دهخدا
روملوس . (اِخ ) فرهنگها پس از نقل این کلمه آنرا نام پسر نمرود دانسته اند و بر اساسی نیست . و رجوع به روملوس و رُم شود.
-
ژاویدن
لغتنامه دهخدا
ژاویدن . [ دَ ] (مص ) جاویدن . نشخوار کردن . || ژاژیدن (؟). (آنندراج ). || زاریدن . زنوبیدن . (معانی این کلمه از شعوری نقل شده و ظاهراً بر اساسی نیست ).
-
ساوستان
لغتنامه دهخدا
ساوستان . [ وِ ] (اِ مرکب ) اداره ٔ مالیه . (ناظم الاطباء). محل گرفتن ساو. بر اساسی نیست .
-
شاوغز
لغتنامه دهخدا
شاوغز. [ وَ غ َ ] (اِخ ) عمرانی گوید: نام بلاد ایلاق است ولی بگمان من توهمی پیش نیست و بر اساسی نباشد. (از معجم البلدان ).
-
صاحب صابی
لغتنامه دهخدا
صاحب صابی . [ ح ِ ب ِ صا ] (اِخ ) کنایه از عیسی (ع ) است . (برهان قاطع). و این قول ظاهراً بر اساسی نیست .
-
اسور
لغتنامه دهخدا
اسور. [ ] (اِخ ) نام یکی از پسران سام ، و او را دو پسر بود یکی را نام فارس بود و دیگری را اهواز. (مجمل التواریخ و القصص ص 146 و 149). و البته از اساطیر است و بر اساسی نیست .
-
ترون
لغتنامه دهخدا
ترون . [ ت ُ ] (اِخ ) شهری است در لهستان که 104800 تن سکنه دارد. این شهر مرکز مهم تغییرات اساسی لهستان قرار داشت .