کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازیراکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازیراکه
لغتنامه دهخدا
ازیراکه . [ اَ ک ِ ] (حرف ربط مرکب )ازیراک . زیرا که . از این رو که . چونکه : ازیرا که بی فرّ و برز است شاه ندارد همی راه شاهان نگاه .فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
عنصری
لغتنامه دهخدا
عنصری . [ ع ُ ص َ / ص ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عنصر. آخشیجی . رجوع به عنصر شود : هیچ عجب نیست ازیراکه هست گشتن او عنصری و جوهری . ناصرخسرو.- جسم عنصری ؛ جسم بسیط. (از اقرب الموارد).
-
چراکه
لغتنامه دهخدا
چراکه . [ چ ِ ک ِ ] (حرف ربط مرکب ) کلمه ٔ تعلیل . یعنی زیرا که . (ناظم الاطباء). زیرا. ازیرا. ازیرک . ازیراکه . بعلت آنکه . بدلیل آنکه . بسبب آنکه . بدان دلیل که . بدان سبب که . بخاطر آنکه . بدان جهت که . چونکه : بترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت چراکه ...
-
ک
لغتنامه دهخدا
ک . (حرف ) حرف بیست و پنجم از الفبای فارسی و بیست و دوم از حروف هجای عرب و یازدهم از حروف ابجد و نام آن کاف است . و در حساب جُمَّل آن را بیست گیرند و برای تشخیص از کاف پارسی یا «گ » آن را کاف تازی و کاف عربی گویند، و آن از حروف مصمته و مائیه و هم از ...