کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازهری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابومنصور. رجوع به ازهری محمدبن احمد ... شود.
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) حسین بن ابراهیم . رجوع بحسین بن ابراهیم و معجم المطبوعات شود.
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) خالدبن عبداﷲ مکنی بابی الفضل . رجوع بخالد... ازهری و معجم المطبوعات و اعلام زرکلی شود.
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالرحمن خلف . رجوع بعبدالرحمن ... و معجم المطبوعات شود.
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن الازهر طلحةبن نوح بن ازهر الازهری الهروی اللغوی مکنی بابومنصور، امام مشهور در لغت . وی فقیه شافعی مذهب بود و علم او در لغت غلبه داشت و بدان اشتهار یافت و همگان بر فضل و ثقت و درایت و ورع او متفق بودند، وی از اب...
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) مروزی . رجوع بجمال الدین و لباب الالباب ج 1 ص 215 و 218 شود.
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) نورالدین . یکی از شعرای دوره ٔ خداوندگار غازی و از اهالی آق شهر. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) هروی . مرحوم هدایت در مجمع الفصحاء آرد: اسمش جمال الدین محمد و از فحول شعراست . محمد عوفی او را بکمالات ستوده . از قصیده ای که در مدح سراج الملک تاج الدین محمد گفته است نوشته شد:ای در غم تو گشته مرا چشمه سار چشم ناخورده می چ...
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (ص نسبی ، اِ) فیروزه ای است نزدیک بفیروزه ٔ بواسحاقی در صافی و شفافی . (جواهرنامه ).
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به ازهر، نام جد منتسب الیه . (انساب سمعانی ).
-
ازهری
لغتنامه دهخدا
ازهری . [ اَ هََ] (اِخ ) جمال الدین محمد. رجوع به ازهری هروی شود.
-
واژههای مشابه
-
علی ازهری
لغتنامه دهخدا
علی ازهری . [ ع َ ی ِ اَ هََ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ طحان ازهری مصری . رجوع به علی طحان شود.
-
علی ازهری
لغتنامه دهخدا
علی ازهری . [ ع َ ی ِ اَ هََ ] (اِخ ) ابن محمدبن سالم طندتایی ازهری . رجوع به علی طندتایی شود.
-
علی ازهری
لغتنامه دهخدا
علی ازهری . [ ع َ ی ِ اَ هََ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمدبن محمدبن یوسف بلصفوری ازهری مالکی . رجوع به علی یوسف شود.