کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازمع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازمع
لغتنامه دهخدا
ازمع. [ اَ م َ ] (ع ص ، اِ) آنکه انگشت زائد دارد. || بلا. || امر بد و قبیح . ج ، اَزامع. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
عظما
لغتنامه دهخدا
عظما. [ ع ُ ظَ ] (ع ص ، اِ) عظماء. ج ِ عظیم . بزرگان . (از غیاث اللغات ). رجوع به عظماء شود.
-
آزما
لغتنامه دهخدا
آزما. [ زْ / زِ ] (نف مرخم ) آزمای . مخفف آزماینده ، و آن گاه که با اسمی مرکب شود، چنانکه در بخت آزما، جنگ آزما، دروغ آزما، رزم آزما، زورآزما، مهرآزما، هجرآزما، بمعانی مختلف آید. در جنگ آزمای ، نبردآزمای و رزم آزمای و امثال آن به معنی دهنده و کننده ٔ...
-
اذما
لغتنامه دهخدا
اذما. [ اِ ] (ع حرف ربط مرکب ) اذاما. چون .
-
جستوجو در متن
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زُ ] (ع ص ) ج ِ ازمع و زمعاء. (ناظم الاطباء).
-
ازامع
لغتنامه دهخدا
ازامع. [ اَ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَزْمَع.
-
زمعاء
لغتنامه دهخدا
زمعاء. [ زَ ](ع ص ) مؤنث ازمع. زنی که انگشت زائد داشته باشد. ج ، زُمع. (از ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
بلا
لغتنامه دهخدا
بلا. [ ب َ ] (از ع ، اِ) بلاء. آزمایش . (ناظم الاطباء). آزمایش . آزمون . امتحان . (فرهنگ فارسی معین ). بَلوی . بَلیّة. مِحنة : اندر بلای سخت پدید آیدفضل و بزرگواری و سالاری . رودکی .و رجوع به بلاء شود. || زحمت و سختی و اذیت بسیار و رنج . (ناظم الاطبا...