کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازرود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازرود
لغتنامه دهخدا
ازرود. [ اَ ] (اِخ ) موضعی در خانقاه پی سوادکوه . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 115 بخش انگلیسی ).
-
ازرود
لغتنامه دهخدا
ازرود. [ اِ ] (اِخ ) موضعی در نشتای تنکابن . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 6 و 24 و 106 و 151 بخش انگلیسی ).
-
ازرود
لغتنامه دهخدا
ازرود. [ اُ زِ ] (اِخ ) اوزرود. یکی از بلوک ناحیه ٔ نور در مازندران . مرکز وی یوش یا بلده . عده ٔ قری 18 و جمعیت تقریبی 4450 تن . حدّ شمالی نیچرستاق کجور، شرقی کمررود، جنوبی لورا و شهرستانک و غربی بیرون بشم کلارستاق . (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 2...
-
جستوجو در متن
-
یوش
لغتنامه دهخدا
یوش . (اِخ ) دهی است از دهستان اوزرود بخش نور شهرستان آمل ، واقع در 7000گزی باختر بلده و 42000گزی خاور شوسه ٔ چالوس (حدود کندوان ). آب آن از رودخانه ٔ اوزرود و چشمه سارهای متعدد و راه آن مالرو است . زمستان اکثر سکنه جهت تأمین معاش کارگری به حدود قشل...
-
سین
لغتنامه دهخدا
سین . (اِخ ) (سئین ) دهی است از دهستان ایردیموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل . دارای 469 تن سکنه . آب آن ازرود سئین . محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قولانجق
لغتنامه دهخدا
قولانجق . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن ازرود آجرلو. محصول آن غلات ، چغندر، حبوب و بادام . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
-
میان چاغه
لغتنامه دهخدا
میان چاغه . [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بنواز ناظر بخش شوش شهرستان دزفول ، واقع در21هزارگزی شمال خاوری شوش با 300 تن سکنه . آب آن ازرود دز و راه آن ماشین رو است . این ده معروف به میان چوقان نیز می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
گندک ملا
لغتنامه دهخدا
گندک ملا. [ گ ُ دَ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه که در 17500 گزی جنوب خاوری هشتیان و 1500 گزی باختر راه ارابه رو سرو واقع شده است . هوای آن سرد سالم و سکنه ٔ آن 153 تن است . آب آن ازرود سرو چشمه تأمین میشود. م...
-
فهلیان
لغتنامه دهخدا
فهلیان . [ ف َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که تقریباً در باختر بخش واقع شده و ازرود فهلیان و چشمه سارها مشروب می شود. محصول دهستان غله ، حبوب و جزئی مرکبات است . از یازده آبادی تشکیل شده که مرکزش قریه ٔ ف...
-
لیلم دشت
لغتنامه دهخدا
لیلم دشت . [ لی ل َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیشه ٔ بخش مرکزی شهرستان بابل ، واقع در 6000گزی جنوب خاوری بابل و 1000گزی خاور راه شوسه ٔ بابل به گنج افروز. دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دارای 20 تن سکنه . آب آن ازرود بابل و محصول آنجا برنج است . (...
-
ناوه
لغتنامه دهخدا
ناوه . [ وِ] (اِخ ) از دهات دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد است ، در 13 هزارگزی مغرب کوهدشت و 13 هزارگزی مغرب راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت . در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش ازرود ناوه تأمین میشود. محصولش غل...
-
لواش لو
لغتنامه دهخدا
لواش لو. [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در پنجهزارگزی شمال باختری نقده در مسیر شوسه ٔ اشنویه به نقده . دامنه ، معتدل مالاریائی . دارای 143 تن سکنه . آب آن ازرود گدار. محصول آنجا غلات ، حبوبات ، چغندر و توتون . شغل ا...
-
جسر جواد
لغتنامه دهخدا
جسر جواد. [ ج ِ رِ ج َ ] (اِخ ) که آنرا معبر جوات و جواد نیز گویند، در موضعی واقع است که رود کر و رود ارس به یکدیگر می پیوندند. سمت جنوب آن خاک مغان و سمت شمال قراباغ می باشد. این جسر برای عبور به خاک شیروانات مورد استفاده است . معروف است کیخسرو بعد ...
-
رود
لغتنامه دهخدا
رود. (پسوند) جزء ترکیبی برخی از ترکیبات بمعانی مختلف رود است ، نظیر: اچه رود. ارده رود. ازرود. ازن رود. اسپه رود. استانک رود. اسفی رود. الم رود. الیشررود. امیررود. اندرود. انگرود. اهلم رود. اودروه رود. اوزرود. اوشیان رود. بریشرود. بزرود. پی بورود. پا...