کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازاهیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازاهیر
لغتنامه دهخدا
ازاهیر. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَزهار. جج ِ زهرة. گل ها. شکوفه ها. (منتهی الارب ) (غیاث ): و الصلوة علی محمد الذی ازاهیر ریاض نبوته مونقة. (تتمه ٔ صوان الحکمة).
-
جستوجو در متن
-
ازهار
لغتنامه دهخدا
ازهار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ زَهر (دهار) و زَهرة. (منتهی الارب ). شکوفه ها. ج ، ازاهیر.
-
زهر
لغتنامه دهخدا
زهر. [ زَ] (ع اِ) ج ِ زَهْرة. شکوفه ٔ درخت . (دهار). شکوفه . (ملخص اللغات حسن خطیب ). ازهار. جج ، ازاهیر. (از منتهی الارب ). شکوفه ٔ همه ٔ گیاهان . مفرد آن زهرة. ج ، اَزْهار. جج ، اَزاهِر. (از اقرب الموارد). شکوفه و خوشه .ج ، اَزْهار. (آنندراج ). ج ِ...
-
ناک ده
لغتنامه دهخدا
ناک ده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) آنکه ناک فروشد. آنکه مشک مغشوش دهد : مشک و پشکت یکی است تا تو همی ناک ده را ندانی از عطار. سنائی .کز برای نام داند مرد دنیا علم دین وز برای دام دارد ناک ده مشک تتار. سنائی .به شام ناک ده و آفتاب راه نشین به صبح آینه کردا...
-
زهرة
لغتنامه دهخدا
زهرة. [ زَ رَ / زَ هََ رَ ] (ع اِ) گیاه و شکوفه ٔ گیاه و شکوفه ٔ زرد. ج ، زَهْر، ازهار. جج ، ازاهیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکوفه . (ترجمان القرآن ). و زهره که بمعنی شکوفه باشد در آن اختلاف است ، در منتخب و مدار به ضم اول و فتح ثان...
-
صاعد
لغتنامه دهخدا
صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن عیسی الربعی البغدادی ، مکنی به ابی العلاء. وی از مشاهیر ادبا بود و در علم لغت و نحو و دیگر علوم ادبی ماهر و به حاضرجوابی مشهور. مولد او موصل است و در بغداد نشأت یافت و به روزگار هشام بن الحکم به اندلس شد و منصوربن ابی...
-
خراج
لغتنامه دهخدا
خراج . [ خ َ ] (ع اِ) باج . جبا. چنذا. هز. آنچه را که پادشاه و حاکم از رعایا گیرند. گفته اند که خراج آن چیزی است که در حاصل مزروعات گیرند و باج آن چیزی است که جهت حق صیانت و حفاظت از سوداگران گیرند. (از ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات آرد: بفتح اول م...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ . ق . متولد شده و در سنه ٔ 565 هَ . ق . وفات یافته است و معاصر محمدبن عبدالکریم شهرستانی ...