کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازان پس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ازآن
لغتنامه دهخدا
ازآن . [ اَ ن ِ ] (ضمیر ملکی مرکب ) ملک ِ. مال ِ : ازآن تو یا من یا اوست . منزلیست اندر وی خرگاه هاست ازآن خلخیان . (حدود العالم ). و اندر نصیبین دیرهاست ازآن ترساآن . (حدود العالم ). و غلامی ترک ازآن پسرش بسرای امیر آورده بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ...
-
واژههای همآوا
-
از آن پس
لغتنامه دهخدا
از آن پس . [ اَ پ َ ] (ق مرکب ) بعد. سپس : دل و جنگ و کین را بیکسو نهادوز آن پس نکرد او ز پیکار یاد. فردوسی .وز آن پس بزرگان شدند انجمن ز آموی تا شهر چاچ و خُتن . فردوسی .وز آن پس بدو گفت کز میمنه سواران بسیار و پیل و بنه ...فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
طویلع
لغتنامه دهخدا
طویلع. [ طُ وَ ل ِ ] (اِخ ) نام آبی بنی تمیم و پس از ایشان ازآن ِ بنی یربوع را. (معجم البلدان ).
-
عنابة
لغتنامه دهخدا
عنابة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) جایگاهی است در سه میلی حسینیه از راه مکه . در اینجا برکه ای است ازآن ِ ام جعفر که در سه میل پس از قباب ، در مقابل سمیراء و پس از توز واقع شده . آب آن شور و غلیظ است . و گویند که عنابة، کوه کوچک یا صخره ٔ بزرگی (قارة) است در ...
-
غیناء
لغتنامه دهخدا
غیناء. [ غ َ ] (اِخ )یاقوت در معجم البلدان بهمین صورت نقل کرده و پس ازآن از قول «باهلی » غینا آورده است و در تاج العروس نیز غینا (بالقصر) ضبط شده است . رجوع به غینا شود.
-
یون
لغتنامه دهخدا
یون . (اِخ ) ناحیه ای به خراسان بزرگ : پادشایی است [ به خراسان ] خرد اندر شکستگی ها و کوههای آن را یون خوانند از پس ناحیت سکیمشت و دهقان او را پاخ خوانند و قوتش از امیر ختلان است و ازآن ناحیت نمک خیزد. (حدودالعالم چ دانشگاه ص 100).
-
شهر داود
لغتنامه دهخدا
شهر داود. [ ش َ رِ وو ] (اِخ ) همان قلعه ٔ صهیون است که اول ازآن ِ پبوسیان بود و پس از آنکه داود آنرا مفتوح ساخت قصری و شهری در آن بنیاد افکند و به اسم خود موسوم ساخت . || بیت لحم نیز شهر داود خوانده شده است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
جت
لغتنامه دهخدا
جت . [ ج ِ ] (اِخ ) یکی از اقوام قدیمی اروپا بودند که در کوههای مجارستان و رومانی سکنی داشتند. بعضی از مورخان قدیم آنان را از اقوام اسکیت میدانند و بعضی دیگر از اقوام داچ یا تراکیامیشمارند. ملکه ٔ ایشان پادشاه ایران کیخسرو را به فرماندهی تومیریس و هم...
-
هنی
لغتنامه دهخدا
هنی ٔ. [ هََ ] (ع ص ) گوارا و گوارنده . هنی : چو تشنه نباشد کس آنجا، پس آن چه جای شراب هنی ٔ و مری است . ناصرخسرو.|| آنچه بی دسترنج رسد کسی را. گوارنده از طعام و شراب . (منتهی الارب ). || (اِ خ ) هنی ٔ و مری ٔ؛ نام دو جوی است در شام که ازآن ِ هشام بن...
-
هندل
لغتنامه دهخدا
هندل . [ هََ دِ ] (اِخ ) گئورگ فریدریش . متولد 1685 و متوفی به سال 1759 م . موسیقی دان معروف آلمانی است . وی با اینکه پدرش اصرار داشت پزشک شود، به موسیقی علاقه نشان داد و مدتی در کلیسا نوازنده ٔ ارگ بود. در سال 1705 م . نخستین اپرای خود را به نام آلم...
-
تای
لغتنامه دهخدا
تای . (اِخ ) شطی در اسکاتلند بریتانیای کبیر که وارد دریای شمال شود. این شط از کوههای «گرامپیان » سرچشمه گیرد و بنامهای «فیلان » و «دوچات » نامیده شود، آنگاه از «بن لاورس » گذرد و «لوچ - تای » خوش منظره را تشکیل دهد. سپس از جمله کوههای گرامپیان خارج گ...
-
حقل دماً
لغتنامه دهخدا
حقل دماً. [ ؟ مَن ْ ] (اِخ ) (مزرعه خون ) (1ع 1:19). و آن مزرعه ٔ کوزه گر بود که رؤسای کهنه ازبهای خون خداوند ما عیسی مسیح که یهودا بدیشان پس داد برای مدفن غریبان خریدند. (مت 27:6 - 8). و پس ازآن به حقل الدم اشتهار یافت و در بیرون شهر اورشلیم بطرف ج...
-
گردآوریدن
لغتنامه دهخدا
گردآوریدن . [ گ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) گرد آوردن . جمع کردن . جمله کردن . فراهم آوردن . گرد کردن : سپاهی که نوروز گرد آوریدهمه نیست کردش ز ناگه شجام . دقیقی .سپاهی ازآن پس به گرد آوریدبگردید و یکسر جهان را بدید. فردوسی .به کار آمد آنها که برداشتندنه گر...