کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارگ
لغتنامه دهخدا
ارگ . [ اَ ] (اِ) قلعه ٔ کوچکی باشد که در میان قلعه ای بزرگ سازند.(برهان قاطع). دِز در دِز. قلعه . حصار : به ارگ اندرون بازدارم ورابجز نیکوئی پیش نارم ورا. فردوسی .رجوع به ارک شود.
-
ارگ
لغتنامه دهخدا
ارگ . [ اَ ] (اِخ ) اسمی است از اسامی نیّر اعظم که آفتاب باشد. (برهان قاطع). رجوع به ارک شود.
-
ارگ
لغتنامه دهخدا
ارگ . [ اَ ] (اِخ ) نام موضعی به زرنج شهر سجستان بین دروازه ٔ کرکویه و دروازه ٔ نیشک که درآن بناهای بزرگ برآورده بودند و بانی آن عمرو لیث است و پس از آن دارالاماره ٔ سیستان گردید : آنکه برکند به یک حمله در گنبدطاق و آنکه بگشاد به یک تیر در ارگ زرنگ ....
-
ارگ
لغتنامه دهخدا
ارگ . [ اَ رَ / اُ رُ ] (اِ) ریسمانی باشد که گاهی بر درخت آویزند وبر آن نشینند و در هوا آیند و روند و گاهی بر پای اسب و استر بندند و در علف زارها سردهند تا بچرد و به این معنی بضم اول و ثانی مشهور است . (برهان قاطع).
-
ارگ
لغتنامه دهخدا
ارگ . [ اُ ] (فرانسوی ، اِ) (از یونانی اُرْگانُن و لاتینی ارگانوم ) یکی از آلات موسیقی شبیه به پیانو که با پنجه ٔ دست نوازند. || یکی از آلات موسیقی بادی که حجم آن بزرگ است و غالباً در کلیساها نوازند. در انجیل اختراع ارگ را به ژوبال نسبت کرده اند.- ار...
-
ارگ
لغتنامه دهخدا
ارگ . [اِ ] (فرانسوی ، اِ) واحدکار است در سلسله ٔ ث .ژ.اِس و مساویست با کاری که قوه ٔ یک دین در صورتی که نقطه ٔ اثرش در امتداد قوه یک سانتیمتر تغییر مکان یابد انجام میدهد. یک کیلوگرم معادل 98100000 اِرگ است .
-
واژههای مشابه
-
ارگ پات
لغتنامه دهخدا
ارگ پات . [ اَ ت َ ] (پارسی باستان ، ص مرکب ، اِ مرکب ) ارگبد. ارگبذ. کوتوال . دژبان . رئیس ارگ . و این شغلی بود مهم که شاهان هخامنشی به اشخاص معتمد تفویض میکردند. (ایران باستان ص 1469 و 1481).
-
ارگ پت
لغتنامه دهخدا
ارگ پت . [ اَ پ َ ] (پهلوی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) اَرْگپَد. رجوع به ارگبد و ارگ پات و ارجبذ شود.
-
ارگ زن
لغتنامه دهخدا
ارگ زن . [ اُ زَ ] (نف مرکب ) که ارگ نوازد. رجوع به ارگ شود.
-
جستوجو در متن
-
ارگبد
لغتنامه دهخدا
ارگبد. [ اَ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از پهلوی ارگ پت ، از پارسی باستان ارگ َپات َ)اَرْگبَذ. رئیس ارگ . رئیس قصر. کوتوال . دژبان . یکی از مناصب بزرگ عهد ساسانیان . معرب آن ارجبد است . (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 51، ...
-
تورنمیر
لغتنامه دهخدا
تورنمیر. [ ن ِ ] (اِخ ) یکی از آهنگسازان معروف فرانسه است (1870-1939 م .) وی شاگرد فرانک ارگ نواز کلیسای سنت کلوتیلد بود. اوهفت سمفونی و چند آهنگ برای ارگ ساخت . (از لاروس ).
-
دیوال
لغتنامه دهخدا
دیوال . [ دی ] (اِ) دیوار. (برهان ) (ناظم الاطباء). و جنگ کرد بسیار بدر ارگ و کشتن کرد فراوانی بدر شارستان در کرکوی عاقبت بستد و ارگ را و قلعه ٔ زورین را بعد از آن دیوال آن را ببرید. (تاریخ سیستان ص 384). رجوع به دیوار شود.
-
هاریس
لغتنامه دهخدا
هاریس . (اِخ ) ویلیام هنری (1883 م .). ارگ نواز سنت ژرژ شاپل ، ویندسور و مصنف موسیقی کلیسائی .